**Persian:** کسی را خیلی عصبانی کردن
➝ او واقعاً مرا عصبانی کرد که تماس هایم را نادیده گرفت.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
**Persian:** غر زدن و شکایت کردن درباره چیزهای بی اهمیت
➝ دست از غر زدن درباره کارت بردار و کاری برای تغییرش بکن!
- - -
**Persian:** خیلی بد و بی کیفیت
➝ خدمات آن رستوران خیلی بد بود؛ دیگر هرگز آنجا نمی روم.
- - -
**Persian:** کاری بیهوده و بی نتیجه انجام دادن
➝ تلاش برای تغییر نظر او مثل آب در هاون کوبیدن است.
- - -
**Persian:** پر از انرژی و شور و هیجان
➝ حتی در ۷۰ سالگی، پدربزرگم هنوز پر از انرژی و شور و هیجان است.
- - -
**Persian:** خیلی فقیر بودن
➝ بعد از اینکه کارش را از دست داد، کاملاً بی پول شد.
- - -
**Persian:** پول را بیهوده خرج کردن
➝ او همه پولش را در قمار هدر داد و حالا ورشکسته شده است.
- - -
**Persian:** گم شو! ( خیلی بی ادبانه )
➝ الان نمی خواهم با تو صحبت کنم، گم شو!
- - -
**Persian:** کسی را مسخره کردن
➝ داری مرا مسخره می کنی یا جدی می گویی؟
- - -
**Persian:** تلاش برای کاری غیرممکن و بیهوده
➝ متقاعد کردن او برای عذرخواهی مثل تلاش برای انجام کاری غیرممکن است.
- - -
🔹 **اصطلاح:** *Piss up a rope*
🔹 **معنی:** انجام دادن کاری که **غیرممکن، بیهوده یا بی نتیجه** است.
این اصطلاح برای موقعیت هایی به کار می رود که شخصی در حال انجام کاری است که **هیچ فایده ای ندارد** و **محکوم به شکست** است، مثل تلاش برای بالا ادرار کردن روی یک طناب، که عملاً غیرممکن است! 😅
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### **معادل فارسی:**
✅ **آب در هاون کوبیدن**
✅ **بیهوده تلاش کردن**
✅ **کاری که غیرممکن است**
- - -
### **مثال ها:**
1️⃣ *Trying to change his mind is like trying to piss up a rope. *
➝ **متقاعد کردن او مثل آب در هاون کوبیدن است. **
2️⃣ *If you think you can finish this huge project in one day, you might as well piss up a rope. *
➝ **اگر فکر می کنی می توانی این پروژه عظیم را در یک روز تمام کنی، سخت در اشتباهی!**
3️⃣ *Convincing my boss to give me a raise is like pissing up a rope. *
➝ **راضی کردن رئیس من برای افزایش حقوق، غیرممکن است!**
- - -
⚠ **نکته:** این اصطلاح **عامیانه و گاهی بی ادبانه** است، پس بهتر است فقط در **مکالمات غیررسمی** استفاده شود.
chatgpt
🔹 **معنی:** انجام دادن کاری که **غیرممکن، بیهوده یا بی نتیجه** است.
این اصطلاح برای موقعیت هایی به کار می رود که شخصی در حال انجام کاری است که **هیچ فایده ای ندارد** و **محکوم به شکست** است، مثل تلاش برای بالا ادرار کردن روی یک طناب، که عملاً غیرممکن است! 😅
... [مشاهده متن کامل]
- - -
### **معادل فارسی:**
✅ **آب در هاون کوبیدن**
✅ **بیهوده تلاش کردن**
✅ **کاری که غیرممکن است**
- - -
### **مثال ها:**
1️⃣ *Trying to change his mind is like trying to piss up a rope. *
➝ **متقاعد کردن او مثل آب در هاون کوبیدن است. **
2️⃣ *If you think you can finish this huge project in one day, you might as well piss up a rope. *
➝ **اگر فکر می کنی می توانی این پروژه عظیم را در یک روز تمام کنی، سخت در اشتباهی!**
3️⃣ *Convincing my boss to give me a raise is like pissing up a rope. *
➝ **راضی کردن رئیس من برای افزایش حقوق، غیرممکن است!**
- - -
⚠ **نکته:** این اصطلاح **عامیانه و گاهی بی ادبانه** است، پس بهتر است فقط در **مکالمات غیررسمی** استفاده شود.