piss on ice

پیشنهاد کاربران

Piss on ice – meaning: to be financially well to do, or generally fortunate; to live an extravagant lifestyle.
از نظر مالی وضعیت خوبی داشتن؛ زندگی مسرفانه داشتن؛ از نظر اقتصادی وضعیت توپی داشتن؛ متمول بودن؛ دارا بودن؛ توپ بودن؛ دولتمند بودن؛ تأمین مالی بودن
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
Now that I've gotten a raise, I'm pissing on ice, and I love it!
حالا که افزایش حقوق گرفتم وضعیتم توپ شده و دارم حال می کنم.
Example 2: 👇
Edward is someone who enjoys quiet nights at home—he doesn’t need to spend a lot of money and piss on ice to be happy.
ادوارد کسیه که از شب های آروم در خونه لذت می بره. اون برای خوشحال بودن خودش رو مجبور نمیکنه که ولخرجی کنه و یه زندگی پر از اسراف داشته باشه.
Example 3: 👇
DUFFY: Then what'll you do?
GITTES: Sue the shit out of 'em.
WALSH: Yeah?
GITTES: Yeah - - what's wrong with you guys? Think ahead. We find 'em, sue 'em - - we'll make a killing. We'll have dinner at Chasen's twice a week, we'll be pissing on ice the rest of our lives.
* Chinatown - Screenplay: Robert Towne & Roman Polanski. Director: Roman Polanski
دافی: بعدش چیکار می خوای بکنی؟
گیتس: از آنها شکایت می کنم و دخلشون رو میارم.
والش: آره؟
گیتس: آره - - شما بچه ها چه مشکلی دارید؟ آینده نگر باشید. ما اونا رو پیدا می کنیم و ازشون شکایت می کنیم - بعدش یه شبه پولدار میشیم. هفته ای دو بار در چاسن شام می خوریم، تا آخر عمر وضعمون توپه ( از نظر مالی تأمین هستیم ) .
*گفتگوی انتخابی: از فیلنامه ی فیلم #محله ی چینی ها#
فیلنامه: رابرت تاون و رومن پلانسکی
کارگردان فیلم: رومن پلانسکی

piss on ice

بپرس