pirouette

/ˌpɪruːˈet//ˌpɪrʊˈet/

معنی: چرخ روی پاشنه، چرخ سریع، چرخ زدن
معانی دیگر: (به ویژه در رقص باله) چرخش (به دور خود)، چرخش روی شست پا، در رقص چر  سریع، چر  روی پاشنه، چر  زدن

جمله های نمونه

1. She turned a pirouette on the ice.
[ترجمه گوگل]او یک پیروت را روی یخ چرخاند
[ترجمه ترگمان]روی یخ چرخی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Katharine's first canter pirouette, pretty impressive!
[ترجمه گوگل]اولین پیروت کانتر کاترین، بسیار چشمگیر!
[ترجمه ترگمان]اولین اسبی که دور می زد، روی پاشنه پا چرخید، خیلی عالی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And you mean you can pirouette and all that sort of thing?
[ترجمه گوگل]و منظورت اینه که می تونی و اینجور چیزا رو با پیروت کنی؟
[ترجمه ترگمان]و منظورت اینه که میتونی روی پاشنه پا بشینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Half pirouette: The same as a pirouette, except executed only in a half - circle.
[ترجمه گوگل]نیم پیروئت: همان پیروئت است که فقط به صورت نیم دایره اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]روی پاشنه پا چرخی زد و روی پاشنه پا چرخی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Roy: You mean you can pirouette and all that sort of thing?
[ترجمه گوگل]روی: منظورت اینه که می تونی پیروت کنی و اینجور چیزا؟
[ترجمه ترگمان]منظورت اینه که میتونی روی پاشنه پا بشینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The skater executed a triple pirouette.
[ترجمه گوگل]اسکیت باز یک پیروت سه گانه را اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]اسکیت باز روی پاشنه پا چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Deputy Under Secretary rubbed his nose, watched a flake of skin pirouette down to the opened pages of the file.
[ترجمه گوگل]معاون معاون وزیر بینی خود را مالید، پوسته ای از پوست را تا صفحات باز شده پرونده تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]معاون معاون وزیر بینی خود را مالش داد و روی صفحات باز پرونده چرخی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It can also be the moment when a dancer moves into a pirouette and spins before holding a pose.
[ترجمه گوگل]همچنین می‌تواند لحظه‌ای باشد که یک رقصنده قبل از گرفتن ژست به داخل یک پیروت حرکت می‌کند و می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]هم چنین زمانی است که یک رقاص به سمت چرخشی حرکت می کند و قبل از اینکه ژست بگیرد به چرخش در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Exit by flying away straight and level while continuing to pirouette.
[ترجمه گوگل]با پرواز مستقیم و همسطح در حالی که به سمت پیروت ادامه می دهید، از آن خارج شوید
[ترجمه ترگمان]خروج از طریق پرواز مستقیم و سطح در حالی که به pirouette ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخ روی پاشنه (اسم)
pirouette

چرخ سریع (اسم)
pirouette

چرخ زدن (فعل)
turn, rotate, gyrate, eddy, pirouette, gyre, spin

انگلیسی به انگلیسی

• full spin performed on the points of the toes or on one foot (ballet)
whirl, spin, rotate (ballet); perform a pirouette, make a spin on one foot or on the points of the toes
in ballet, a pirouette is a fast turn of the dancer's body while standing.

پیشنهاد کاربران

1. ( باله ) چرخ روی نوک پا 2. روی نوک پا چرخ زدن
مثال:
She pirouetted across the stage
او با نوک پا چرخ زدن از عرض صحنه گذشت.
چرخ زدن روی پاشنه

بپرس