pipeline

/ˈpaɪˌplaɪn//ˈpaɪplaɪn/

معنی: لوله کشی، خط لوله
معانی دیگر: لوله، وسیله ی ارسال، فرستگر، کانال ارتباطی، با خط لوله حمل کردن، لوله بری کردن، خط لوله نفت

جمله های نمونه

1. a pipeline of information
راه دریافت اطلاعات

2. the news pipeline from the mayor's office
راه خبرگیری از دفتر شهردار

3. the oil pipeline had ruptured
لوله ی نفت قطع شده بود.

4. the oil pipeline will stretch some 20 miles
لوله ی نفت حدود 20 میل طول خواهد داشت.

5. a long stretch of the pipeline
قطعه ای طولانی از خط لوله

6. the oil is gravitated through a pipeline
نفت در لوله (تحت فشار جاذبه ی زمین) به حرکت درمی آید.

7. the interface between two separate types of oil flowing together in a pipeline
میان پهنه ی دو نوع روغن مختلف که در لوله ای با هم در حال حرکت اند

8. The rebels had tried to sabotage the oil pipeline.
[ترجمه گوگل]شورشیان تلاش کرده بودند خط لوله نفت را خراب کنند
[ترجمه ترگمان]شورشیان کوشیده اند تا خط لوله نفت را خراب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Recently they have laid an underground pipeline.
[ترجمه گوگل]اخیراً آنها یک خط لوله زیرزمینی گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]اخیرا آن ها یک خط لوله زیرزمینی را گذاشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pipeline supplies Jordan with 1per cent of its crude oil.
[ترجمه گوگل]این خط لوله 1 درصد نفت خام اردن را تامین می کند
[ترجمه ترگمان]این خط لوله ۱ درصد از نفت خام خود را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pipeline is to be built with international support.
[ترجمه گوگل]این خط لوله قرار است با حمایت بین المللی ساخته شود
[ترجمه ترگمان]این خط لوله قرار است با حمایت بین المللی ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Already in the pipeline is a 9 per cent pay increase for teachers.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر افزایش 9 درصدی دستمزد معلمان در دستور کار است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در خط لوله، ۹ درصد افزایش حقوق معلمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pipeline links the refinery with the port.
[ترجمه گوگل]این خط لوله پالایشگاه را به بندر متصل می کند
[ترجمه ترگمان]این خط لوله پالایشگاه را با بندر مرتبط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Important new laws are already in the pipeline.
[ترجمه گوگل]قوانین جدید مهم در حال حاضر در دست تولید هستند
[ترجمه ترگمان]قوانین مهم جدیدی پیش از این در خط لوله قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The project involved laying an oil pipeline across the desert.
[ترجمه گوگل]این پروژه شامل احداث یک خط لوله نفت در سراسر صحرا بود
[ترجمه ترگمان]پروژه شامل گذاشتن یک خط لوله نفت در طول بیابان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The two ends of the pipeline are connected with the radiator.
[ترجمه گوگل]دو انتهای خط لوله با رادیاتور متصل می شود
[ترجمه ترگمان]دو انتهای این خط لوله با رادیاتور مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Giant dunes of crushed rock and miles of mammoth piping line the road.
[ترجمه گوگل]تپه های شنی غول پیکر از سنگ های خرد شده و مایل ها لوله های ماموت در کنار جاده هستند
[ترجمه ترگمان]تپه های شنی از صخره های خرد شده و کیلومترها of در جاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Open the relevant valves on the pipe line and the pipe line.
[ترجمه گوگل]شیرهای مربوطه را روی خط لوله و خط لوله باز کنید
[ترجمه ترگمان]شیره ای مربوطه را بر روی خط لوله و خط لوله باز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Kim Man-Hop PP-R, PE water supply pipe line will be green environmental protection, health, hygiene for the appointment, give your life a whole new feel.
[ترجمه گوگل]خط لوله تامین آب Kim Man-Hop PP-R، PE حفاظت از محیط زیست سبز، بهداشت، بهداشت برای قرار ملاقات خواهد بود، به زندگی شما احساس جدیدی می دهد
[ترجمه ترگمان]Kim Man - - R، خط لوله تامین آب PE - R، بهداشت، بهداشت برای قرار ملاقات، یک احساس کاملا جدید به زندگی تان خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Which is able to satisfy pipe line welding requirements.
[ترجمه گوگل]که می تواند نیازهای جوشکاری خط لوله را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]که می تواند الزامات جوشکاری خط لوله را ارضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Before making mud, clean all the circulation pipe line and mud pits.
[ترجمه گوگل]قبل از ساخت گل، تمام خط لوله گردش خون و گودال های گل را تمیز کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از ایجاد گل، تمام خطوط لوله جریان و گودال های گل را تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. In the project of west to east gas pipe line, the CVN index are prescribed clearly that the sharpy impact energy should reach 120J, 85%.
[ترجمه گوگل]در پروژه خط لوله گاز غرب به شرق، شاخص CVN به وضوح تجویز می شود که انرژی ضربه تیز باید به 120J، 85٪ برسد
[ترجمه ترگمان]در پروژه غرب به خط لوله گاز شرقی، شاخص CVN به طور واضح تجویز می شوند که انرژی ضربه sharpy باید به ۱۲۰ درجه سانتیگراد برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Protective gas system: pipe line from the protective gas generation station to reducing annealing furnace.
[ترجمه گوگل]سیستم گاز محافظ: خط لوله از ایستگاه تولید گاز محافظ تا کوره بازپخت کاهشی
[ترجمه ترگمان]سیستم گاز حفاظتی: خط لوله از ایستگاه تولید گاز محافظ برای کاهش کوره پخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Maximum continuous flow based on pipe line velocity of 20 ft . per second.
[ترجمه گوگل]حداکثر جریان پیوسته بر اساس سرعت خط لوله 20 فوت در هر ثانیه
[ترجمه ترگمان]حداکثر جریان پیوسته براساس سرعت خط لوله ۲۰ فوت است ثانیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The mass production technologies of IF steel, pipe line steel are introduced.
[ترجمه گوگل]فن آوری های تولید انبوه فولاد IF، فولاد خط لوله معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]فن آوری های تولید انبوه فولاد کربنی، فولاد خط لوله معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Route length of ash pipe line - 0 Km.
[ترجمه گوگل]طول مسیر خط لوله خاکستر - 0 کیلومتر
[ترجمه ترگمان]طول مسیر خط لوله خاکستر - ۰ کیلومتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. This kit allow conversion, in the pipe line, from bolted bonnet valves to bellows leakproof valves.
[ترجمه گوگل]این کیت امکان تبدیل، در خط لوله، از شیرهای درپوش پیچ شده به شیرهای ضد نشتی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این بسته به تبدیل، در خط لوله، از شیره ای bonnet پیچ به شیره ای leakproof اجازه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The source of pipe line secondary stress check condition is the stability condition.
[ترجمه گوگل]منبع شرایط بررسی تنش ثانویه خط لوله، شرایط پایداری است
[ترجمه ترگمان]منبع کنترل فشار ثانویه خط لوله شرایط پایداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. DWTT separation fracture has been analyzed for pipe line steel.
[ترجمه گوگل]شکستگی جدایی DWTT برای فولاد خط لوله تحلیل شده است
[ترجمه ترگمان]شکستگی جداسازی DWTT برای فولاد خط لوله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Close the relevant valves on the pipe line and pipe line.
[ترجمه گوگل]شیرهای مربوطه را روی خط لوله و خط لوله ببندید
[ترجمه ترگمان]شیره ای مربوطه را بر روی خط لوله و خط لوله ببندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لوله کشی (اسم)
canalization, piping, pipeline, pipe laying, pipage, pipe fitting, plumbery

خط لوله (اسم)
pipeline

تخصصی

[عمران و معماری] خط لوله
[کامپیوتر] خط لوله وسیله ای درون CPU که آن را قادر به واکشی ( خواندن ) دستورها قبل از اجرا می کند . به طوری که هر گاه دستوذری کامل شد. دستور بعدی آماده ی اجرا باشد. این روش بر مشکل گلوگاه von neumann غلبه می کند . نگاه کنید به computer architecture . - لوله ای
[معدن] خط لوله (آبکشی)
[مهندسی گاز] خط لوله، لوله کشی

انگلیسی به انگلیسی

• tube, pipe; series of connected pipes; path along which data is transferred within the central processing unit (computers)
a pipeline is a large pipe through which oil or gas flow over a long distance.
if something is in the pipeline, it has already been planned or begun.
line of pipes that carry oil

پیشنهاد کاربران

1. خط لوله 2. ( مجازی ) کانال اطلاعاتی
مثال:
The pipeline's cost is now put at 2. 7 billion pounds
هزینة خط لوله تا الان ۲. ۷ میلیارد پوند براورد شده.
مسیر ارتقای شغلی
tube, conduit, duct, passage, pipe
خط لوله، لوله ای، لوله، لوله کشی
( الکترونیک - پردازنده های کامپیوتری - میکروپروسسور ها ) موازی انجام دادن محاسبات و عملیات روی 1 - داده 2 - دستورالعمل 3 - حافظه
گذرگاه انتقال داده؛ data pipeline
یه لوله خیلی بزرگ برای مسافت های طولانی که نفت و گاز و. . . انتقال میده
روند، پروسه، خط
hiring pipeline: روند استخدامی، فرایند استخدامی، خط استخدامی
خط سیر ( کامپیوتر )
pipeline ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: خط لوله
تعریف: شبکه ای از لوله های زیرزمینی که آب را به منازل و مراکز تجاری و جز آن می رساند
خبرچینی، جاسوسی، خبرببر بیاری
خط تولید
( باز هم مجازی ) کانال اطلاعاتی
آبراهه داده ها
خط ارتباطی
( مجازی، برای ایجاد ارتباط ) خط مستقیم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس