pipe up

/ˈpaɪpˈəp//paɪpʌp/

1- شروع به آواز خواندن کردن، آغاز به نواختن کردن 2- صدا سر دادن، بلند حرف زدن، شروع به نی زدن کردن، به سخن پرداختن

جمله های نمونه

1. I love to hear the boys pipe up in church.
[ترجمه گوگل]من عاشق شنیدن صدای پسرها در کلیسا هستم
[ترجمه ترگمان] خیلی دوست دارم بشنوم که پسرا تو کلیسا چیکار میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In a little while all the children piped up and began to dance.
[ترجمه گوگل]کمی بعد همه بچه ها لوله شدند و شروع کردند به رقصیدن
[ترجمه ترگمان]در مدت کوتاهی همه بچه ها با صدای بلند شروع به رقصیدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the silence that followed, a lone voice piped up from the back of the room.
[ترجمه گوگل]در سکوتی که به دنبال داشت، صدای تنهایی از پشت اتاق بلند شد
[ترجمه ترگمان]در این سکوت، صدایی تنها از پشت اتاق به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The smallest child piped up with the answer.
[ترجمه گوگل]کوچکترین کودک با پاسخ تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک با صدای بلند پاسخ داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The water iced the water pipes up.
[ترجمه گوگل]آب لوله های آب را یخ زد
[ترجمه ترگمان]آب به لوله آب یخ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She is piping up her dress.
[ترجمه گوگل]داره لباسشو جمع میکنه
[ترجمه ترگمان]لباسش را piping
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The person next to me piped up with a silly comment.
[ترجمه گوگل]شخص کنار من با یک نظر احمقانه صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]شخصی که کنار من ایستاده بود با شنیدن این حرف زیر لب گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A schoolboy at the back of the room piped up with a remark that made the audience laugh.
[ترجمه گوگل]پسر مدرسه ای در پشت اتاق سخنانی را بلند کرد که باعث خنده حضار شد
[ترجمه ترگمان]یک دانش آموز دبستانی در انتهای اتاق صدای خنده حضار را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wind had piped up to half a gale overnight.
[ترجمه گوگل]باد در طول شب به نصف تند باد رسیده بود
[ترجمه ترگمان]در تمام طول شب صدای باد به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The waste water was piped up from the sub - stations to the central station for cleaning.
[ترجمه گوگل]فاضلاب از ایستگاه های فرعی به ایستگاه مرکزی برای پاکسازی لوله کشی شد
[ترجمه ترگمان]آب زباله از زیر ایستگاه های فرعی به ایستگاه مرکزی برای تمیز کردن، لوله کشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. 'I know the answer,' piped up a voice at the back of the room.
[ترجمه گوگل]صدایی در پشت اتاق بلند شد: "من جواب را می دانم "
[ترجمه ترگمان]صدایی در پشت اتاق زمزمه کرد: من جواب رو می دونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We need to connect all the pipes up to the water tank.
[ترجمه گوگل]باید تمام لوله ها را تا مخزن آب وصل کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید همه لوله ها رو به مخزن آب وصل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The children piped up for this.
[ترجمه گوگل]بچه ها برای این کار لوله کشی کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها برای شنیدن این حرف به صدا در آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Suddenly the band piped up a military tune.
[ترجمه گوگل]ناگهان گروه یک آهنگ نظامی پخش کرد
[ترجمه ترگمان]ناگهان ارکستر آهنگ نظامی را زیر لب زمزمه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• raise one's voice; begin singing; begin to play music

پیشنهاد کاربران

بپرس