pinwheel


معنی: چرخ دنده، چرخ سنجاقی
معانی دیگر: (اسباب بازی کودک) فرفره، چر  دنده، فرفره، چر و فلک کوچک، درساعت سازی چرخی که دندانه های استوانه ای دارد

جمله های نمونه

1. He remembers selling balloons, pinwheels, and fireman hats to eager youngsters.
[ترجمه گوگل]او به یاد می آورد که به جوانان مشتاق بادکنک، چرخ سوزنی و کلاه آتش نشان می فروخت
[ترجمه ترگمان]او به خاطر می آورد که بالون، pinwheels و کلاه های آتش نشانی را به جوانان مشتاق می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Slice the dough into or 18 pinwheels.
[ترجمه گوگل]خمیر را به 18 حلقه یا 18 حلقه برش دهید
[ترجمه ترگمان]خمیر را به ۱۸ یا ۱۸ pinwheels تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Overheada bright pinwheel of paper lanterns had been strung from the trees to the gold-leafed weathervane on the bandstand roof.
[ترجمه گوگل]یک چرخ روشن از بالای سر از فانوس های کاغذی از درختان تا بادکنک طلایی روی سقف باند آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]pinwheel روشن فانوس های کاغذی از درختان به درختان طلایی سقف آویخته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She made pinwheels of the whirling stars that had driven many a man mad.
[ترجمه گوگل]او چرخ‌هایی از ستاره‌های در حال چرخش درست کرد که بسیاری از مردان را دیوانه کرده بود
[ترجمه ترگمان]او از ستارگان whirling که افراد زیادی را دیوانه کرده بودند، ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His favorite toy is the pinwheel .
[ترجمه گوگل]اسباب بازی مورد علاقه او چرخ سنجاق است
[ترجمه ترگمان]اسباب بازی مورد علاقه او the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Single pale blue, may show dark pinwheel marking when grown cool ; 4 - 6 per peduncle, very floriferous.
[ترجمه گوگل]تنها آبی کم رنگ، ممکن است علامت چرخ سنجاق تیره را هنگام رشد سرد نشان دهد 4 - 6 در هر دمگل، بسیار گلدار
[ترجمه ترگمان]یک رنگ آبی کم رنگ، ممکن است نشان دهد که در هنگام خنک شدن، رنگ های تیره به چشم می خورد؛ ۴ - ۶ به ازای هر peduncle، بسیار floriferous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Also known as the Pinwheel Galaxy, M101 lies within the boundaries of the northern constellation Ursa Major, about 25 million light-years away.
[ترجمه گوگل]M101 که با نام کهکشان چرخ دنده نیز شناخته می شود، در مرزهای صورت فلکی شمالی دب اکبر، در فاصله 25 میلیون سال نوری از ما قرار دارد
[ترجمه ترگمان]Also نیز به عنوان کهکشان Pinwheel شناخته می شود که در محدوده صورت فلکی خرس بزرگ قرار دارد که حدود ۲۵ میلیون سال نوری از آن فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His favourite toy is the pinwheel.
[ترجمه گوگل]اسباب بازی مورد علاقه او چرخ سنجاق است
[ترجمه ترگمان]اسباب بازی محبوب او the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nicknamed the Southern Pinwheel, M83 is undergoing more rapid star formationthan our own Milky Way galaxy, especially in its nucleus.
[ترجمه گوگل]M83 که با نام مستعار چرخ سنج جنوبی (Southern Pinwheel) شناخته می شود، نسبت به کهکشان راه شیری خودمان، به ویژه در هسته اش، در حال شکل گیری سریع ستارگان است
[ترجمه ترگمان]ملقب به \"Pinwheel جنوبی\" که ملقب به \"Pinwheel جنوبی\" است، با سرعت بیشتری در کهکشان راه شیری خود به خصوص در هسته خود تحت فشار قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What's your favourite toy? I like a pinwheel.
[ترجمه گوگل]اسباب بازی مورد علاقه شما چیست؟ من یک چرخ دنده را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]اسباب بازی مورد علاقه ات چیه؟ من a رو دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And there's the marvelous shape, which closely resembles the following things: (a)curlicue, (b)pinwheel, (c)conch, (d)black hole.
[ترجمه گوگل]و شکل شگفت انگیزی وجود دارد که شباهت زیادی به موارد زیر دارد: (الف) پیچش، (ب) چرخ سنجاق، (ج) حلزون، (د) سیاه چاله
[ترجمه ترگمان]و این شکل شگرف وجود دارد که شبیه موارد زیر است: (a)curlicue، (b)pinwheel، (c)حلزونی، (d)سیاهچاله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These towers, or "blades," pinwheel about a triangular central shaft that holds elevators and mechanical equipment.
[ترجمه گوگل]این برج‌ها یا «تیغه‌ها» حول محور مرکزی مثلثی شکل می‌چرخند که آسانسورها و تجهیزات مکانیکی را در خود جای می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این برج ها، یا \"تیغه\"، \" در مورد یک شفت مرکزی مثلثی است که آسانسورها و تجهیزات مکانیکی را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And a high box ratio makes an optimal pinwheel pattern more likely appear. Results identify the impact of the above pinwheel pattern and the box ratio on the pallet loading problem.
[ترجمه گوگل]و نسبت جعبه بالا باعث می شود که یک الگوی چرخ بهینه ظاهر شود نتایج، تاثیر الگوی چرخ فرز بالا و نسبت جعبه را بر مشکل بارگذاری پالت مشخص می‌کند
[ترجمه ترگمان]و یک نسبت بالای بسته باعث می شود که یک الگوی pinwheel بهینه ظاهر شود نتایج، تاثیر الگوی pinwheel بالا و نسبت جعبه را بر مساله بارگذاری پالت شناسایی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jun Liang's opinion is that the pinwheel is such a fun toy that can bring people joy, and at the same time, he can be rewarded for making pinwheels .
[ترجمه گوگل]عقیده جون لیانگ این است که چرخ دنده آنقدر اسباب‌بازی سرگرم‌کننده است که می‌تواند مردم را شاد کند و در عین حال می‌تواند برای ساختن چرخ‌های فرفری جایزه دریافت کند
[ترجمه ترگمان]عقیده جون لیانگ این است که the یک اسباب بازی سرگرمی است که می تواند شادی مردم را به ارمغان بیاورد، و در عین حال، او می تواند به خاطر ساخت pinwheels پاداش داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخ دنده (اسم)
gear, cogwheel, sprocket, pinwheel, gear wheel, wheelwork

چرخ سنجاقی (اسم)
pinwheel

انگلیسی به انگلیسی

• toy that has paper or plastic blades pinned to a stick and is designed to spin in the wind
spinning toy made of folded paper

پیشنهاد کاربران

فرفره یا فرفرهٔ کاغذی ( به انگلیسی: pinwheel ) یک اسباب بازی سادهٔ کودکان است که متشکل از چرخی موج دار از جنس کاغذ یا پلاستیک است که در محور آن با سوزن به یک چوب متصل شده است. این اسباب بازی طوری طراحی شده که هنگام فوت کردن یک شخص یا وزش باد، بچرخد. این وسیله نمونهٔ قدیمی برای فرفره های پیچیده تر است.
...
[مشاهده متن کامل]

در ایران به خاطر این استفاده ویژه از سوزن ته گرد، به نام سوزن فرفره نیز مشهور است.
A pinwheel is a simple child's toy made of a wheel of paper or plastic curls attached at its axle to a stick by a pin. It is designed to spin when blown upon by a person or by the wind. It is a predecessor to more complex whirligigs

pinwheelpinwheelpinwheelpinwheel

بپرس