pinkish

/ˈpɪŋkɪʃ//ˈpɪŋkɪʃ/

معنی: معتدل، مایل به رنگ صورتی
معانی دیگر: مایل به رنگ صورتی

جمله های نمونه

1. Her nostrils were pinkish, as though she had a cold.
[ترجمه گوگل]سوراخ های بینی اش صورتی بود، انگار سرما خورده باشد
[ترجمه ترگمان]بینی اش به صورتی مایل بود، انگار سرما خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her skin was clear, pinkish; she wore no make-up.
[ترجمه گوگل]پوستش شفاف و مایل به صورتی بود او هیچ آرایشی نداشت
[ترجمه ترگمان]پوستش روشن بود، صورتی مایل به صورتی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In many species, fine white or pinkish roots develop from these nodes.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از گونه ها، ریشه های ظریف سفید یا صورتی از این گره ها ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از گونه ها، ریشه های سفید و یا صورتی رنگی از این گره ها توسعه می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Green or yellow skin with pinkish blue base.
[ترجمه گوگل]پوست سبز یا زرد با پایه آبی مایل به صورتی
[ترجمه ترگمان]پوست سبز یا زرد با پایه آبی صورتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The granite columns give a pinkish cast to the base of the building.
[ترجمه گوگل]ستون های گرانیتی رنگ صورتی به پایه ساختمان می دهند
[ترجمه ترگمان]ستون های گرانیت به صورتی رنگ صورتی به پایه ساختمان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A soft pinkish light played against the curtains.
[ترجمه گوگل]نور صورتی ملایم با پرده ها پخش می شد
[ترجمه ترگمان]نور صورتی کم رنگی بر پرده اتاق نقش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are pinkish grey, and the small worms may be seen partly protruding from their surfaces.
[ترجمه گوگل]آنها خاکستری مایل به صورتی هستند و کرم های کوچک ممکن است تا حدی از سطح آنها بیرون زده باشند
[ترجمه ترگمان]خاکستری متمایل به صورتی است و کرم کوچک تا حدودی از سطح آن ها بیرون زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her eyes were puffy and pinkish and her pallid skin gleamed with sweat.
[ترجمه گوگل]چشمانش پف کرده و مایل به صورتی بود و پوست رنگ پریده اش از عرق برق می زد
[ترجمه ترگمان]چشمانش پف کرده و صورتی کم رنگ داشت و پوست سفیدش از عرق برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her niece's hat was decorated with some pinkish flowers.
[ترجمه گوگل]کلاه خواهرزاده اش با چند گل صورتی تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]کلاه برادرزاده اش با چند گل سرخ تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pinkish blue with blue streaks in center, crown _ shaped; half _ spreading.
[ترجمه گوگل]آبی مایل به صورتی با رگه های آبی در مرکز، تاج _ شکل نیمه _ پخش شدن
[ترجمه ترگمان]آبی مایل به آبی با رگه های آبی در مرکز، شکل تاج و نیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. California herb with pinkish purple flowers.
[ترجمه گوگل]گیاه کالیفرنیا با گل های بنفش مایل به صورتی
[ترجمه ترگمان]گیاه کالیفرنیا با گل های بنفش صورتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Filled with a pinkish to lavender fields in summer in Hokkaido is the most exciting scenery.
[ترجمه گوگل]پر از مزارع صورتی تا اسطوخودوس در تابستان در هوکایدو هیجان انگیزترین مناظر است
[ترجمه ترگمان]پر شده از a صورتی رنگ در تابستان در Hokkaido هیجان انگیزترین مناظر در تابستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Vegetation is green, and bare ground is pinkish brown.
[ترجمه گوگل]پوشش گیاهی سبز و زمین برهنه قهوه ای مایل به صورتی است
[ترجمه ترگمان]Vegetation سبز است و زمین لخت به صورتی مایل به صورتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Silvery - blue Regulus may look pinkish in the twilight.
[ترجمه گوگل]نقره ای - Regulus آبی ممکن است در گرگ و میش صورتی به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]ارباب ریگولاس هم شاید به صورتی مایل به قرمز ظاهر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Deep pinkish blue crown _ shaped ; flat round buds, erectly flowered, budded freely, growing vigorously, late blooming.
[ترجمه گوگل]تاج آبی مایل به صورتی عمیق _ شکل ; جوانه های گرد صاف، به طور عمودی گلدهی، آزادانه جوانه زده، به شدت رشد می کنند، دیر شکوفا می شوند
[ترجمه ترگمان]تاجی به رنگ آبی مایل به صورتی، غنچه گرد، گل erectly، budded، با حرارت، و در حال رشد و شکوفه کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معتدل (صفت)
liberal, modest, moderate, medium, mild, well-proportioned, temperate, middle-of-the-road, pinkish, soft-spoken

مایل به رنگ صورتی (صفت)
pinkish

انگلیسی به انگلیسی

• having a somewhat pink color, rosy
pinkish means slightly pink.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pinken / pink
✅️ اسم ( noun ) : pink / pinkness
✅️ صفت ( adjective ) : pink / pinkish
✅️ قید ( adverb ) : pinkly

بپرس