pinioned


کت بسته، بال چیده

جمله های نمونه

1. the police pinioned the thief
پاسبان ها کتف های دزد را بستند.

2. They were pinioned against the wall by the lorry.
[ترجمه گوگل]آنها توسط کامیون به دیوار چسبیده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها با کامیون به دیوار بستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was pinioned to the wall by two men while another one repeatedly punched him.
[ترجمه گوگل]او توسط دو مرد به دیوار کوبیده شد در حالی که یکی دیگر بارها به او مشت زد
[ترجمه ترگمان]دو مرد دیگر با مشت به دیوار چسبیده بودند و یک نفر دیگر او را مشت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My arms were pinioned behind me by the policemen.
[ترجمه گوگل]پلیس ها دستانم را پشت سرم گیر کرده بودند
[ترجمه ترگمان]دست هایم از پشت من در پشت سرم بسته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was held with his arms pinioned together behind his back.
[ترجمه گوگل]او را در حالی که بازوهایش پشت سرش به هم چسبیده بودند نگه داشتند
[ترجمه ترگمان]او را با بازوانش گرفته بودند و پشت سرش بسته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His arms were pinioned to his sides.
[ترجمه گوگل]بازوانش به پهلوهایش چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]دست هایش را به طرف او بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At nine the next morning Bentley was pinioned, hooded and hanged.
[ترجمه گوگل]ساعت نه صبح روز بعد بنتلی را با پینیون زدند، کلاه کردند و به دار آویختند
[ترجمه ترگمان]ساعت نه صبح روز بعد، بنتلی دستگیر شد، کلاه دار و دار آویخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I struggled to rise but my arms were pinioned.
[ترجمه گوگل]تقلا کردم تا بلند شوم اما دستانم به هم چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]تقلا کردم بلند شوم، اما بازوهایم را بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pinioned hands of the condemned man went suddenly white as the noose and the drop snapped his spinal column.
[ترجمه گوگل]دستهای پینه دار مرد محکوم ناگهان سفید شد که حلقه و قطره ستون فقرات او را شکست
[ترجمه ترگمان]دست های گره دار این مرد محکوم ناگهان سفید شد و ستون فقراتش شکسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her arms were pinioned tightly behind her.
[ترجمه گوگل]بازوانش محکم پشت سرش بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]دست هایش را محکم پشت سرش بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pinioned by the press of men around them, they were unable to move.
[ترجمه گوگل]تحت فشار مردانی که اطرافشان بودند، آنها قادر به حرکت نبودند
[ترجمه ترگمان]از فشار جمعیت که در اطرافشان بودند، قادر به حرکت نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The captive's arms were pinioned to his sides.
[ترجمه گوگل]بازوهای اسیر به پهلوهایش بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]بازوان اسیر از دو طرف بسته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The thief was pinioned to a tree.
[ترجمه گوگل]دزد را به درخت کوبیدند
[ترجمه ترگمان]دزد به یک درخت گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The old woman pinioned her hen's wings together to prevent it from flying.
[ترجمه گوگل]پیرزن برای جلوگیری از پرواز بال های مرغش را به هم چسباند
[ترجمه ترگمان]پیرزن بال هایش را جمع کرد تا از پرواز جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس