pinhole

/ˈpɪnhoʊl//ˈpɪnhəʊl/

سوراخ کوچک (که مثلا توسط سر سوزن ایجاد شده)، سورا کردن برای گوشی یاز، سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید

جمله های نمونه

1. She uses only the pinhole camera or, as it was known in pre-photographic times, the cameraobscura.
[ترجمه گوگل]او فقط از دوربین سوراخ سوزنی یا همان طور که در دوران پیش از عکاسی شناخته می شد، دوربین ابسکورا استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او فقط از دوربین pinhole استفاده می کند، یا همان طور که در زمان های قبل از عکاسی معروف بود، the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A temporary solution is to enlarge the pinhole, empty out the water and tie a plastic bag over the ball.
[ترجمه گوگل]یک راه حل موقت این است که سوراخ سوزن را بزرگ کنید، آب را خالی کنید و یک کیسه پلاستیکی روی توپ ببندید
[ترجمه ترگمان]یک راه حل موقتی، بزرگ کردن سوزن سوزنی، خالی کردن آب و بستن یک کیسه پلاستیکی بر روی توپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The yellow parts has small oval-shaped protrusions, each with one or two "pinhole" depressions.
[ترجمه گوگل]قسمت های زرد دارای برجستگی های بیضی شکل کوچکی است که هر کدام دارای یک یا دو فرورفتگی "پین هول" هستند
[ترجمه ترگمان]قطعات زرد رنگ بیضی تخم مرغی شکل دارند و هر کدام با یک یا دو لبه سوراخ سوزنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is the earliest pinhole image formation experiment and the earliest cognition of rectilinear propagation.
[ترجمه گوگل]این اولین آزمایش تشکیل تصویر سوراخ سوزنی و اولین شناخت انتشار مستقیم است
[ترجمه ترگمان]این اولین تجربه ساخت تصویر سوزنی و قدیمی ترین شناخت از انتشار خطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The efficiency of single - pinhole and multi - pinhole collimator is compared based on a imaging geometric model.
[ترجمه گوگل]کارایی کولیماتور تک سوراخه و چند سوراخه بر اساس یک مدل هندسی تصویربرداری مقایسه شده است
[ترجمه ترگمان]کارایی collimator تک - و multi سوزنی در مقایسه با یک مدل هندسی تصویربرداری مورد مقایسه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pinhole machining of pin gear housing is one of important procedures in manufacturing cycloid speed reducer.
[ترجمه گوگل]ماشینکاری پین هول محفظه دنده پین ​​یکی از رویه های مهم در ساخت کاهنده سرعت سیکلوئید است
[ترجمه ترگمان]ماشین کاری ماشینکاری سفارشی سازی یکی از روش های مهم در ساخت reducer سرعت cycloid می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pinhole free film. A surface free from any defects.
[ترجمه گوگل]فیلم بدون سوراخ سوراخ سطحی عاری از هرگونه عیب
[ترجمه ترگمان]فیلم مجانی Pinhole یک سطح عاری از هر گونه نقص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This experiment demonstrates the theory of pinhole imaging.
[ترجمه گوگل]این آزمایش تئوری تصویربرداری سوراخ سوزنی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این آزمایش تئوری تصویربرداری از سوراخ سوزنی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At present the results of pinhole test and crumb test are prior to deciding the dispersivity of the high- sodic saline soil, but the results of normal double-hydrometer test, pore water salt. . .
[ترجمه گوگل]در حال حاضر نتایج آزمایش سوراخ سوزنی و تست خرده‌ریزی قبل از تصمیم‌گیری در مورد پراکندگی خاک شور پر سدیم است، اما نتایج آزمایش آب‌سنج دوگانه معمولی، نمک آب منفذی است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر نتایج تست سوزن سوزنی و تست تکه نان قبل از تصمیم گیری در مورد dispersivity آب شور بسیار بالا و نتیجه آزمایش نرمال بین hydrometer و نمک آب منفذی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The calomel electrode has a small pinhole opening or wick.
[ترجمه گوگل]الکترود کالومل دارای یک سوراخ کوچک یا فتیله است
[ترجمه ترگمان]الکترود calomel سوراخ سوزنی کوچکی دارد که باز می شود یا فتیله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pinhole is card printing and card product inspection, the inspection of the most important.
[ترجمه گوگل]Pinhole چاپ کارت و کارت بازرسی محصول، بازرسی از مهم ترین است
[ترجمه ترگمان]Pinhole کارت چاپ کارت و بررسی محصول کارت است، که از مهم ترین آن ها بازرسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Check the page without pinhole, bubble cratering and fix it.
[ترجمه گوگل]صفحه را بدون سوراخ سوراخ، حباب بررسی کنید و آن را تعمیر کنید
[ترجمه ترگمان]صفحه را بدون سوراخ سوزنی چک کنید، آدامس بادکنکی درست کنید و آن را تعمیر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pinhole is an ancient imaging technology.
[ترجمه گوگل]Pinhole یک فناوری تصویربرداری باستانی است
[ترجمه ترگمان]Pinhole یک تکنولوژی تصویربرداری باستانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pinhole. A short unwelded area in the weld line extending through the entire pipe so that fluid will leak out through the area very slowly.
[ترجمه گوگل]سوراخ سوراخ یک ناحیه جوش‌نشده کوتاه در خط جوش که از کل لوله امتداد می‌یابد به طوری که سیال بسیار آهسته از منطقه نشت می‌کند
[ترجمه ترگمان]Pinhole یک ناحیه unwelded کوتاه در خط جوش داده شده از طریق کل لوله به گونه ای که سیال بسیار آهسته از آن عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The tyre pinhole detector and the detection method have high detection accuracy, can accurately find the positions of the existing pinholes and have no danger for the operators.
[ترجمه گوگل]دتکتور سوراخ لاستیک و روش تشخیص دارای دقت تشخیص بالایی است، می تواند موقعیت سوراخ های موجود را به دقت پیدا کند و هیچ خطری برای اپراتورها ندارد
[ترجمه ترگمان]ردیاب های pinhole tyre و روش تشخیص، دقت تشخیص بالایی دارند و می توانند به دقت موقعیت های of موجود را پیدا کرده و هیچ خطری برای اپراتورها نداشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[پلیمر] سوراخ سوزنی، حفره سوزنی

انگلیسی به انگلیسی

• hole made by a pin; hole for a pin or nail

پیشنهاد کاربران

سوراخ ریز ، حفره کوچک
pinhole ( فیزیک - اپتیک )
واژه مصوب: روزنه 3
تعریف: دهانه‏ای بسیار ریز برای تنظیم شدت و قطر باریکۀ نور

بپرس