pine

/ˈpaɪn//paɪn/

معنی: کاج، چوب کاج، نگرانی، صنوبر، رنج و عذاب دادن، از غم و حسرت نحیف شدن، ضعیف شدن
معانی دیگر: (گیاه شناسی)، کاج (جنس pinus)، (مخفف) رجوع شود به: pineapple، وابسته به تیره ی کاجیان (pinaceae)، (معمولا با: away - از شدت غم یا عشق یا درد و غیره) تحلیل رفتن، دق کردن، نزار شدن، نحیف شدن، (معمولا با: for یا after یا مصدر فعل - در آرزوی چیزی) سوختن، غم و اندوه، غصه خوردن

جمله های نمونه

1. pine is an evergreen tree
کاج درختی همیشه سبز است.

2. pine cone
میوه ی کاج،مخروط کاج،کاج بر،کاج میوه

3. a pine forest surrounds the cottage
جنگل درختان کاج کلبه را در برگرفته است.

4. a clump of pine trees by the lake
دسته ای درخت کاج در کنار دریاچه

5. The character of the pine and cypress is shown in frigid winter ; the sincerity of one's friend is shown in adverse circumstances.
[ترجمه گوگل]شخصیت کاج و سرو در زمستان سرد نشان داده می شود صداقت دوست در شرایط نامطلوب نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان]در زمستان سرد شخصیت درختان سرو و سرو سرو می شود؛ صمیمیت دوست یکی از دوستان در شرایط نامساعد نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We don't carry a large stock of pine furniture.
[ترجمه گوگل]ما انبار زیادی از مبلمان کاج حمل نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما وسایل بزرگ وسایل صنوبر را حمل نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cheerful room was panelled in pine.
[ترجمه گوگل]اتاق شاد از چوب کاج پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن با چوب کاج تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a pine tree in the garden.
[ترجمه گوگل]یک درخت کاج در باغ وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک درخت کاج در باغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is an old pine tree in front of the house.
[ترجمه گوگل]یک درخت کاج کهنسال جلوی خانه است
[ترجمه ترگمان]یه درخت کاج قدیمی جلوی خونه هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pine trees predominate in this area of forest.
[ترجمه گوگل]درختان کاج در این منطقه از جنگل غالب هستند
[ترجمه ترگمان]درختان پاین در این حوزه از جنگل به وفور دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Trees such as spruce, pine and oak have been planted.
[ترجمه گوگل]درختانی مانند صنوبر، کاج و بلوط کاشته شده است
[ترجمه ترگمان]درخت ها مثل صنوبر، صنوبر و بلوط کاشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bed frame is made of pine.
[ترجمه گوگل]چارچوب تخت از چوب کاج ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]قاب تخت از جنس کاج ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ground was thickly carpeted with pine needles.
[ترجمه گوگل]زمین با سوزن های کاج فرش شده بود
[ترجمه ترگمان]کف اتاق با برگه ای سوزنی فرش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Exporting pine to Scandinavia seems a bit like carrying coals to Newcastle.
[ترجمه گوگل]صادرات کاج به اسکاندیناوی کمی شبیه حمل زغال سنگ به نیوکاسل است
[ترجمه ترگمان]صادرات چوب کاج به اسکاندیناوی کمی شبیه به حمل coals به نیوکاسل به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The pine tress were robed in snow.
[ترجمه گوگل]درخت کاج در برف پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]در خانه درختی که هنوز در میان برف قرار داشت، ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Pine trees are common throughout the world.
[ترجمه گوگل]درختان کاج در سراسر جهان رایج هستند
[ترجمه ترگمان]درختان پاین در سراسر دنیا معمول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاج (اسم)
pine, pinon

چوب کاج (اسم)
pine

نگرانی (اسم)
pother, anxiety, worry, solicitude, stew, pine, umbrage

صنوبر (صفت)
pine, spruce

رنج و عذاب دادن (فعل)
pine

از غم و حسرت نحیف شدن (فعل)
pine

ضعیف شدن (فعل)
waste, attenuate, pine, weaken, conk

تخصصی

[پلیمر] کاج

انگلیسی به انگلیسی

• type of tree
long for, crave, yearn; desire, want
a pine or a pine tree is a tall evergreen tree. it has long thin leaves, brown cones, and a fresh smell. the tree's pale-coloured wood, which is used for making furniture, is also called pine.
if you are pining for something, you feel sad because you cannot have it.
if someone pines away, they gradually become weaker and die because they are very unhappy.

پیشنهاد کاربران

در آرزویِ یا در حسرتِ ( دیدار کسی، داشتن چیزی، حضور در مکانی، . . . ) بودن
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To feel a deep, intense longing for something or someone 🥺
🔍 مترادف: Yearn, long
✅ مثال: She began to pine for her hometown after spending years away at school.
متحمل شدن افت روحی و جسمی خصوصا به خاطر دل شکستگی
در آرزوی چیزی یا کسی بودن
کاج، درخت کاج
مثال: The forest was filled with tall pine trees.
جنگل پر از درختان کاج بلند بود.
لطفا با spine : ستون فقرات اشتباه نشه
pine 2 ( n ) ( also pinewood ) =the pale soft wood of the pine tree, used in making furniture, etc. , e. g. a pine table.
pine
pine 1 ( n ) ( paɪn ) ( also pine tree ) =an evergreen forest tree with leaves like needles, e. g. pine forests. pine needles.
pine
I am pining for the old dayes
دلم برای روزای قدیم لک زده.
I am pining for a quantum of solace .
دلم برای ذره ای آرامش لک زده.
The things I pine for are legion
چیزایی که دلم براشون لک زده یکی دوتا نیست
Pine : درخت کاج
Oak : درخت بلوط
Acron : میوه ی درخت بلوط ( که در عصر یخبندان scrat همیشه دنبالش بود )
* ولی اسم خاصی برای میوه ی درخت کاج وجود نداره و فقط میگن pine nut. یا میگن pinon که اسپانیایی هست و انگلیسی نیست
...
[مشاهده متن کامل]

Pine nuts, also called pinon ( Spanish: [piˈɲon] ) , pinoli ( Italian: [piˈnɔːli] ) , or pignoli, are the edible seeds of pines ( family Pinaceae, genus Pinus ) .

غمگینی ک باعث میشه زندگی از روال عادی خارج بشه . . . مخضوصا بخاطر فوت یا به هر دلیلی ک اون شخص رفته ( کات کردن و . . . . )
شاخه ( انشعاب )
سوختن در آرزوی چیزی یا کسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس