1. she pinched her on the arm
بازوی او را نیشگون گرفت.
2. she pinched the ring but was caught
او انگشتر را بلند کرد ولی گیر افتاد.
3. cruelty had pinched his face
سنگدلی چهره ی او را تکیده کرده بود.
4. when hunger pinched him, he resorted to stealing
وقتی گرسنگی او را بی تاب کرد دست به دزدی زد.
5. he was so pinched for money that he often went without dinner
آنقدر از نظر پول در مضیقه بود که اغلب بدون شام سر می کرد.
6. my finger was pinched by the desk drawer
انگشتم لای کشو میز گیر کرد.
7. the cold wind had pinched the flowers
باد سرد گل ها را پلاسیده کرده بود.
8. salaried people are always more pinched by inflation
تورم همیشه حقوق بگیرها را بیشتر در تنگنا قرار می دهد.
9. She pinched me on the arm.
[ترجمه گوگل]روی بازوم نیشگون گرفت
[ترجمه ترگمان]او مرا روی بازوی خود فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مرا روی بازوی خود فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She pinched his arm as hard as she could.
[ترجمه نگهبان] او بازویش را تا می توانست محکم نیشگون گرفت|
[ترجمه گوگل]تا جایی که می توانست بازوی او را نیشگون گرفت[ترجمه ترگمان]به سختی می توانست بازویش را نیشگون بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He pinched the baby's cheek playfully.
[ترجمه گوگل]با بازیگوشی گونه بچه را نیشگون گرفت
[ترجمه ترگمان]او به شوخی گونه بچه را نیشگون گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به شوخی گونه بچه را نیشگون گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The thief pinched her purse and ran away.
[ترجمه گوگل]دزد کیف او را نیشگون گرفت و فرار کرد
[ترجمه ترگمان]دزد کیفش را فشرد و فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دزد کیفش را فشرد و فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Pride must be pinched.
[ترجمه گوگل]غرور را باید نیشگون گرفت
[ترجمه ترگمان]غرور باید نیشگون بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غرور باید نیشگون بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They are always pinched for money.
[ترجمه گوگل]همیشه برای پول گیر می کنند
[ترجمه ترگمان]همیشه به خاطر پول pinched
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همیشه به خاطر پول pinched
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He pinched me sharply on the arm.
[ترجمه گوگل]به شدت روی بازوم نیشگون گرفت
[ترجمه ترگمان]او دستم را محکم روی بازوی من فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او دستم را محکم روی بازوی من فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Her face was pinched with grief.
[ترجمه گوگل]صورتش از غم گرفته بود
[ترجمه ترگمان]صورتش از غم می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صورتش از غم می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید