نقطه تنگنا
نقطه اضطرار
نقطه عطف
pinch point ( حملونقل ریلی )
واژه مصوب: گلوگاه 2
تعریف: نقطه ای در شبکۀ ریلی که ظرفیت قطارهای عبوری از آن نزدیک به ظرفیت کامل آن یا بیش از آن باشد
واژه مصوب: گلوگاه 2
تعریف: نقطه ای در شبکۀ ریلی که ظرفیت قطارهای عبوری از آن نزدیک به ظرفیت کامل آن یا بیش از آن باشد
گلوگاه ، تنگنا
Bottleneck
زمان هایی که ما تغییر میکنیم مثل ازدواج ، مثل بچه دار شدن و . . .
زمان یا نقطه تغییر اساسی و مهم
زمان یا نقطه تغییر ناگهانی
نقطه بحرانی
گلوگاه
مکان یا نقطه ای که در آن وجود یا احتمال وجود تراکم چیزی زیاد است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)