انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
جای کسی را گرفتن / موقتی جانشین شدن / به جای کسی کاری را انجام دادن
در زبان محاوره ای:
جای کسی رو پر کردن، موقتی جاش بودن، وسط کار پریدن
🔸 تعریف ها:
1. ( ورزشی – بیسبال ) :
... [مشاهده متن کامل]
بازیکنی که به طور موقتی جای بازیکن اصلی میاد تا ضربه بزنه
مثال: He was called to pinch hit in the final inning.
اونو صدا زدن که در نوبت آخر ضربه بزنه.
2. ( اصطلاحی – عمومی ) :
وقتی کسی به طور موقتی جای فرد دیگه ای کاری رو انجام می ده، به ویژه در شرایط اضطراری یا پیش بینی نشده
مثال: I had to pinch hit for my colleague during the meeting.
مجبور شدم جای همکارم تو جلسه صحبت کنم.
3. ( هنری – اجرا ) :
وقتی کسی به جای اجراکننده ی اصلی روی صحنه می ره
مثال: The backup singer pinch - hit when the lead lost her voice.
خواننده ی پشتی جای خواننده ی اصلی رو گرفت وقتی صداش گرفت.
🔸 مترادف ها:
substitute – stand in – fill in – step in – take over
جای کسی را گرفتن / موقتی جانشین شدن / به جای کسی کاری را انجام دادن
در زبان محاوره ای:
جای کسی رو پر کردن، موقتی جاش بودن، وسط کار پریدن
🔸 تعریف ها:
1. ( ورزشی – بیسبال ) :
... [مشاهده متن کامل]
بازیکنی که به طور موقتی جای بازیکن اصلی میاد تا ضربه بزنه
مثال: He was called to pinch hit in the final inning.
اونو صدا زدن که در نوبت آخر ضربه بزنه.
2. ( اصطلاحی – عمومی ) :
وقتی کسی به طور موقتی جای فرد دیگه ای کاری رو انجام می ده، به ویژه در شرایط اضطراری یا پیش بینی نشده
مثال: I had to pinch hit for my colleague during the meeting.
مجبور شدم جای همکارم تو جلسه صحبت کنم.
3. ( هنری – اجرا ) :
وقتی کسی به جای اجراکننده ی اصلی روی صحنه می ره
مثال: The backup singer pinch - hit when the lead lost her voice.
خواننده ی پشتی جای خواننده ی اصلی رو گرفت وقتی صداش گرفت.
🔸 مترادف ها:
به جای بازیکنی دیگر ضربه زدن ( بیسبال )