pillowy

/ˈpɪloʊiː//ˈpɪləʊɪ/

بالش مانند، نرم، غنود انگیز

جمله های نمونه

1. They have a pillowy consistency and a soft, slightly doughy center.
[ترجمه گوگل]آنها قوام بالشی و مرکز نرم و کمی خمیری دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک ثبات pillowy و یک مرکز نرم و کمی doughy دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is warm, pillowy and folds over like soft linen.
[ترجمه گوگل]گرم، بالشی است و مانند کتانی نرم تا می شود
[ترجمه ترگمان]گرم است، pillowy و چین های پیراهن نرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The unsalted eggplant had a firmer, slightly fibrous texture while the salted eggplant was creamier and slightly pillowy.
[ترجمه گوگل]بادمجان بدون نمک بافت سفت تر و کمی فیبری داشت در حالی که بادمجان نمکی خامه تر و کمی بالشی بود
[ترجمه ترگمان]بادمجان نمک سود شده بافت fibrous داشت، در حالی که بادمجان نمک creamier و اندکی pillowy بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gnocchi, though accompanied by a humdrum tomato sauce, was perfectly pillowy.
[ترجمه گوگل]گنوکی، اگرچه با سس گوجه فرنگی همراه بود، اما کاملاً بالش بود
[ترجمه ترگمان]gnocchi که با یک سس گوجه فرنگی کهنه همراه بود، کام لا pillowy بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They're all possessed of that perfect ratio of willowy and pillowy that makes the flashbulbs pop.
[ترجمه گوگل]همه آنها دارای نسبت کاملی از بید و بالش هستند که باعث می شود لامپ های فلاش بپرند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها نسبت به این نسبت کامل (willowy)و pillowy (willowy)هستند که باعث می شود که پاپ آپ flashbulbs شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I love the crispy crunch bits on the outside and the soft pillowy inside slathered in lots of butter.
[ترجمه گوگل]من عاشق تکه های کرانچ ترد بیرونی و بالش نرم داخل آن هستم که با مقدار زیادی کره آغشته شده است
[ترجمه ترگمان]من به ترد کردن ترد در بیرون و the نرم در داخل و یا به طور کلی از کره را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even the MacBook Pro has slightly cushier keys -- and let's not even get started on the pillowy keyboard found on any ThinkPad.
[ترجمه گوگل]حتی مک‌بوک پرو نیز کلیدهای کمی ظروف‌تر دارد - و اجازه دهید حتی با صفحه‌کلید بالشی موجود در هر ThinkPad شروع نکنیم
[ترجمه ترگمان]حتی مک MacBook Pro یک کلید cushier دارد - - و اجازه دهید بر روی کیبورد pillowy که در هر ThinkPad یافت می شود، شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He braced himself, gathered his strength, and drove his right elbow back into a surprising pillowy softness.
[ترجمه گوگل]خودش را مهار کرد، قدرتش را جمع کرد و آرنج راستش را به نرمی بالشی شگفت انگیزی برگرداند
[ترجمه ترگمان]نیرویش را جمع کرد، نیرویش را جمع کرد و با ملایمت بازوی راستش را به نرمی به نرمی و نرمی تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There are only so many ways to describe a plate of gnudi without resorting to pillowy.
[ترجمه گوگل]تنها راه های زیادی برای توصیف یک بشقاب گنودی بدون توسل به بالش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]چند راه برای توصیف یک بشقاب of بدون توسل به pillowy وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• resembling a pillow; soft; comfortable

پیشنهاد کاربران

بپرس