pillory

/ˈpɪləri//ˈpɪləri/

معنی: قاپوق
معانی دیگر: مورد تحقیر و تنبیه قرار دادن، خرده گیری و مسخره کردن، وسیله ی تنبیه و تحقیر، گوشمالی و تنبیه در معرض عام، در قاپوق قرار دادن، نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم را ازسورا  کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند

جمله های نمونه

1. He was regularly pilloried by the press for his radical ideas.
[ترجمه گوگل]او مرتباً توسط مطبوعات به خاطر عقاید رادیکال‌اش مورد سرزنش قرار می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]او به طور منظم توسط مطبوعات برای عقاید رادیکال خود مورد شکنجه قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Although regularly pilloried by the press as an obnoxious loudmouth, he is, nonetheless, an effective politician.
[ترجمه گوگل]اگرچه او مرتباً توسط مطبوعات به عنوان یک بلندگوی نفرت انگیز مورد انتقاد قرار می گیرد، با این وجود، سیاستمداری مؤثر است
[ترجمه ترگمان]اگرچه این مطبوعات به طور منظم توسط مطبوعات به عنوان یک loudmouth نفرت انگیز مورد ضرب و شتم قرار می گیرند، با این وجود، او یک سیاست مدار کارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A man has been forced to resign as a result of being pilloried by some of the press.
[ترجمه گوگل]مردی به دلیل سرزنش برخی از مطبوعات مجبور به استعفا شده است
[ترجمه ترگمان]مردی که مجبور به استعفا از سوی برخی از مطبوعات شده است، مجبور به استعفا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was pilloried in the newspapers and his resignation demanded.
[ترجمه گوگل]او را در روزنامه ها رد کردند و خواستار استعفا شدند
[ترجمه ترگمان]او در روزنامه ها مورد شکنجه قرار گرفت و استعفای او خواستار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was pilloried, but she escaped without blemish.
[ترجمه گوگل]او سرنگون شده بود، اما او بدون عیب فرار کرد
[ترجمه ترگمان]او به حال انتقاد و تحقیر بود، اما بدون هیچ عیب و نقص فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The education secretary was pilloried by the press for his latest proposals.
[ترجمه گوگل]دبیر آموزش و پرورش به دلیل آخرین پیشنهاداتش مورد هجوم مطبوعات قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دبیر آموزشی در مورد آخرین پیشنهادها خود مطبوعات را مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was pilloried in the press for her extravagant parties.
[ترجمه گوگل]او به خاطر مهمانی های ولخرجی اش در مطبوعات مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او در مطبوعات به خاطر مهمانی های باشکوه او مورد انتقاد قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We do not want to pillory people without cause.
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم مردم را بی دلیل غارت کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی خوایم بدون دلیل، مردم رو ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lesbians who wished to become parents by artificial insemination found themselves pilloried by the media.
[ترجمه گوگل]لزبین هایی که می خواستند با لقاح مصنوعی پدر و مادر شوند، خود را تحت فشار رسانه ها قرار دادند
[ترجمه ترگمان]Lesbians که می خواستند از طریق لقاح مصنوعی به پدر و مادر تبدیل شوند، خود را توسط رسانه ها مورد استهزا قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Middleton suffered the ultimate humiliation of being pilloried by his colleagues in front of the television cameras.
[ترجمه گوگل]میدلتون از تحقیر نهایی توسط همکارانش در مقابل دوربین های تلویزیونی متحمل تحقیر شد
[ترجمه ترگمان]میدلتون از تحقیر نهایی همکارانش در مقابل دوربین های تلویزیونی رنج برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Carter was pilloried for his military policies.
[ترجمه گوگل]کارتر به دلیل سیاست های نظامی خود مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کارتر برای سیاست های نظامی اش مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Feminists who recognize this contradiction are pilloried for their pains.
[ترجمه گوگل]فمینیست‌هایی که این تضاد را تشخیص می‌دهند، به خاطر دردهایشان مورد سرزنش قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]کسانی که این تناقض را به رسمیت می شناسند به خاطر درد و رنج خود مورد شکنجه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. First, it should he held up for critical inspection, pilloried when necessary.
[ترجمه گوگل]اول، باید آن را برای بازرسی حیاتی نگه داشت و در صورت لزوم آن را تسخیر کرد
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، باید برای بازرسی انتقادی، در صورت لزوم، مورد شکنجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Harper was pilloried in the press after his team's sixth consecutive defeat.
[ترجمه گوگل]هارپر پس از ششمین شکست متوالی تیمش در مطبوعات مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از سومین شکست متوالی تیم او هار پر در حال آزار و تحقیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Meanwhile, the transformation from pillory to drama incarnates the intention transformation of watch. Thus, it reflects some kind of mood of the writer and the society.
[ترجمه گوگل]در همین حال، تبدیل از پیلوری به درام، تبدیل قصد ساعت را تجسم می بخشد بنابراین، نوعی روحیه نویسنده و جامعه را منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]در خلال این احوال، تغییر از پیلوری < Number > ۱ < \/ Number > لیره به درام، تغییر قصد تماشا را تغییر داد بنابراین، این نشان دهنده نوعی حالت روحی نویسنده و جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قاپوق (اسم)
pillory

انگلیسی به انگلیسی

• stocks, device that holds a prisoner by the head and hands (used as a form of public punishment)
lock up by the head and hands in stocks; condemn publicly, punish publicly
if someone is pilloried, they are criticized severely, especially in newspapers or on radio and television; a formal use.
in europe in the middle ages, a pillory was a wooden frame with holes for the head and hands where criminals were locked for a period of time as a punishment.

پیشنهاد کاربران

محکومیت عمومی، پای زنی
مثال: In the old days, criminals were sometimes put in the pillory as a form of punishment.
در روزهای قدیم، بعضی از جنایتکاران گاهی به عنوان یک شکل از مجازات در پای زنی قرار می گرفتند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
نکوهش کردن، انتقاد کردن
معمولا به شکل مجهول به کار میره
Sb/sth ) ( is/are ) pilloried )
نوعی ابزار شکنجه است که در زمان گذشته برای مجازات مجرمین استفاده میشده که در آن دست و سر مجرم را از سوراخ کوچک این ابزارشکنجه رد میکردند.

بپرس