کش رفتن ( چیزهای کوچک یا کم ارزش ) از - فعل عبارتی
He would pilfer snacks from the kitchen
دزدیدن ( به مقدار کم، اغلب به صورت مکرر ) از - فعل عبارتی
She used to pilfer office supplies from her workplace
... [مشاهده متن کامل]
ناخنک زدن به / برداشتن مخفیانه از - فعل عبارتی
The kids would pilfer cookies from the jar
دزدی خرده پا کردن از - فعل عبارتی
He was fired for trying to pilfer from the cash register
دزدیدن ( به مقدار کم، اغلب به صورت مکرر ) از - فعل عبارتی
... [مشاهده متن کامل]
ناخنک زدن به / برداشتن مخفیانه از - فعل عبارتی
دزدی خرده پا کردن از - فعل عبارتی