1. i have got piles of work to do tonight
امشب یک عالمه کار دارم.
2. a hallway that was encumbered by piles of furniture
راهرویی که انبوهی از اسباب خانه آن را بند آورده بود
3. we divided the newspapers into two piles
روزنامه ها را به دو توده تقسیم کردیم.
4. He's got piles of work to do this morning.
[ترجمه گوگل]او امروز صبح کارهای زیادی برای انجام دادن دارد
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یه عالمه کار واسه انجام دادن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یه عالمه کار واسه انجام دادن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The floor was stacked high with piles of books.
[ترجمه گوگل]زمین پر از انبوه کتاب بود
[ترجمه ترگمان]کف اتاق با انبوهی از کتاب ها پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کف اتاق با انبوهی از کتاب ها پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Books are often stacked in higgledy-piggledy piles on the floor.
[ترجمه عباس] معمولا کتاب ها به شکلی درهم و برهم روی زمین تلنبار شده اند.|
[ترجمه گوگل]کتابها اغلب در انبوهی روی زمین چیده میشوند[ترجمه ترگمان]کتاب ها اغلب در piles درهم و برهم روی زمین انباشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Piles of books and papers cluttered his desk.
[ترجمه گوگل]انبوه کتاب و کاغذ میزش را در هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]انبوه کتاب ها و کاغذهای روی میزش را به هم ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انبوه کتاب ها و کاغذهای روی میزش را به هم ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He arranged the documents in neat piles.
[ترجمه گوگل]او اسناد را در انبوهی منظم مرتب کرد
[ترجمه ترگمان]اسناد را با دقت مرتب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسناد را با دقت مرتب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She put the letters in three orderly piles.
[ترجمه گوگل]او نامه ها را در سه انبوه منظم قرار داد
[ترجمه ترگمان]نامه ها را در سه ردیف منظم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نامه ها را در سه ردیف منظم گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Let's sort all the clothes into piles.
[ترجمه گوگل]بیایید همه لباس ها را به صورت انبوه دسته بندی کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا همه لباس ها رو به هم بریزیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیا همه لباس ها رو به هم بریزیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Several tall piles of books tottered and fell.
[ترجمه گوگل]چند انبوه کتاب بلند تکان خورد و افتاد
[ترجمه ترگمان]چند کتاب بلند و بلند از کتاب ها بیرون آمد و افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند کتاب بلند و بلند از کتاب ها بیرون آمد و افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I separated the documents into two piles.
[ترجمه گوگل]من اسناد را به دو دسته تقسیم کردم
[ترجمه ترگمان]اسناد را به دو دسته تقسیم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسناد را به دو دسته تقسیم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We've had piles of letters from viewers.
[ترجمه گوگل]ما انبوهی از نامه ها از بینندگان داشته ایم
[ترجمه ترگمان]ما یه عالمه نامه از بیننده داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما یه عالمه نامه از بیننده داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The letters had been placed in organized piles, one for each letter of the alphabet.
[ترجمه گوگل]حروف در توده های سازماندهی شده، یکی برای هر حرف الفبا قرار داده شده بودند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The farmer piles a cart with straw.
[ترجمه گوگل]کشاورز یک گاری با کاه انباشته می کند
[ترجمه ترگمان]برزگر یک ارابه با کاه انباشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برزگر یک ارابه با کاه انباشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید