pigsty

/ˈpɪgˌstaɪ//ˈpɪɡstaɪ/

معنی: جای کثیف، اغل خوک
معانی دیگر: رجوع شود به: pigpen، pigpen خوک دانی

جمله های نمونه

1. He makes a pigsty of the kitchen whenever he does the cooking.
[ترجمه گوگل]هر وقت آشپزی را انجام می دهد، از آشپزخانه یک خوک درست می کند
[ترجمه ترگمان]هر وقت آشپزی می کرد یک خو کدانی آشپزخانه درست می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The house was a pigsty, as usual.
[ترجمه ابوالفضل] این خانه مثل همیشه کثیف بود
|
[ترجمه گوگل]خونه طبق معمول خوکخونه بود
[ترجمه ترگمان]خو نه مثل همیشه خو به خو نه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Never is a steed pigsty - born ; nor an evergreen pine potbound.
[ترجمه گوگل]هرگز خوک زنی اسب زاده نمی شود نه گلدان کاج همیشه سبز
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت یک اسب توسن نیست که به دنیا آمده باشد؛ و نه یک درخت کاج همیشه بهار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How can you live in this pigsty?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانی در این خوک فروشی زندگی کنی؟
[ترجمه ترگمان]چطور می تونی تو این خو نه زندگی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They sat on the floor of the pigsty catacomb, praying.
[ترجمه گوگل]آنها روی زمین دخمه خوکستان نشستند و دعا کردند
[ترجمه ترگمان]در انبار کاه لانه نشسته بودند و دعا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They make love in the pigsty, to the sound of grunting and squealing from the occupants.
[ترجمه گوگل]آنها در خوکخانه با صدای غرغر و جیغ سرنشینان عشق بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در طویله عشق بازی می کنند، به صدای خرخر کردن و جیغ کشیدن از ساکنان خانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If she wants to sleep in a pigsty, let her sleep there.
[ترجمه گوگل]اگر می‌خواهد در خوک‌خانه بخوابد، بگذار آنجا بخوابد
[ترجمه ترگمان]اگر دلش می خواهد در طویله بخوابد، بگذار بخوابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This place is a pigsty! Clean it up.
[ترجمه گوگل]این مکان یک خوک فروشی است! تمیزش کن
[ترجمه ترگمان]اینجا خو کدانی است! تمیزش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She saw her father trudging back from the pigsty toward the house.
[ترجمه گوگل]پدرش را دید که از خوک‌خانه به سمت خانه برمی‌گشت
[ترجمه ترگمان]پدرش را دید که از خو کدانی خانه به سوی خانه برمی گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your bedroom's a pigsty!
[ترجمه گوگل]اتاق خواب شما یک خوکخانه است!
[ترجمه ترگمان]اتاق خواب تو خیلی خو به
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They're being taught in a converted pigsty while staff try to get retrospective planning permission for the school.
[ترجمه گوگل]در حالی که کارکنان تلاش می کنند مجوز برنامه ریزی گذشته نگر برای مدرسه را دریافت کنند، آنها در یک خوک فروشی تغییر یافته آموزش می بینند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک pigsty تبدیل شدند در حالی که کارکنان تلاش می کنند برای مدرسه مجوز برنامه ریزی گذشته نگر را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Honestly, this room's a pigsty!
[ترجمه گوگل]راستش را بخواهید، این اتاق یک خوک‌خانه است!
[ترجمه ترگمان]راستش این خو نه خو به
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The office is a pigsty.
[ترجمه گوگل]دفتر خوک‌خانه است
[ترجمه ترگمان]این دفتر یک خو کدانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This room's a pigsty.
[ترجمه گوگل]این اتاق یک خوک‌خانه است
[ترجمه ترگمان]این اتاق خیلی خو به
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Inside the pigsty there are several pigs.
[ترجمه گوگل]در داخل خوکخانه چندین خوک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]توی این طویله چند خوک هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جای کثیف (اسم)
piggery, pigsty, pigpen

اغل خوک (اسم)
pigsty, pigpen

انگلیسی به انگلیسی

• pen where pigs are raised, enclosed space where pigs live
a pigsty is a hut with a yard where pigs are kept.

پیشنهاد کاربران

A dirty or messy place
خوک دونی
جایی کثیف و نامرتب و به هم ریخته
خوک دونی

بپرس