1. skin pigmentation
رنگیزه ی پوست بدن
2. The dark pigmentation of the skin gives protection in hot climates.
[ترجمه گوگل]رنگدانه های تیره پوست در آب و هوای گرم محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]رنگ شدن رنگ پوست رنگ پوست در آب و هوای گرم محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رنگ شدن رنگ پوست رنگ پوست در آب و هوای گرم محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The disease causes patches of pigmentation on the face.
[ترجمه گوگل]این بیماری باعث ایجاد لکه های رنگدانه در صورت می شود
[ترجمه ترگمان]بیماری باعث ایجاد لکه های رنگ روی صورت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیماری باعث ایجاد لکه های رنگ روی صورت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I have a skin disorder, it destroys the pigmentation in my skin.
[ترجمه گوگل]من یک اختلال پوستی دارم، رنگدانه های پوستم را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]من یه اختلال پوستی دارم که رنگ خودش رو در پوست من نابود می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من یه اختلال پوستی دارم که رنگ خودش رو در پوست من نابود می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The dark pigmentation gives protection from the sun's rays.
[ترجمه گوگل]رنگدانه تیره باعث محافظت در برابر اشعه های خورشید می شود
[ترجمه ترگمان]رنگ دانه های سیاه باعث حفاظت از اشعه های خورشید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رنگ دانه های سیاه باعث حفاظت از اشعه های خورشید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Melanism Melanism is an excess of black pigmentation, resulting in a black or dark grey fish.
[ترجمه گوگل]ملانیسم ملانیسم رنگدانه های سیاه بیش از حد است که منجر به ماهی سیاه یا خاکستری تیره می شود
[ترجمه ترگمان]Melanism Melanism باعث تجمع رنگ دانه های سیاه می شود که منجر به یک ماهی سیاه یا سیاه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Melanism Melanism باعث تجمع رنگ دانه های سیاه می شود که منجر به یک ماهی سیاه یا سیاه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The amount of pigmentation tends to increase slightly with age up to adolescence and brings with it a gradual improvement in visual acuity.
[ترجمه گوگل]میزان رنگدانه ها با افزایش سن تا نوجوانی اندکی افزایش می یابد و با خود بهبود تدریجی در حدت بینایی را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]مقدار تجمع رنگ باعث افزایش کمی در سن نوجوانی می شود و رشد تدریجی در acuity بینایی را به همراه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مقدار تجمع رنگ باعث افزایش کمی در سن نوجوانی می شود و رشد تدریجی در acuity بینایی را به همراه می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. No, the essential problem is pigmentation.
[ترجمه گوگل]نه، مشکل اساسی رنگدانه است
[ترجمه ترگمان]نه، مشکل اصلی تجمع رنگ دانه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نه، مشکل اصلی تجمع رنگ دانه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There is no pigmentation and no edema.
[ترجمه گوگل]هیچ رنگدانه و ادم وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]رنگ و ورم نداره و ورم هم نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رنگ و ورم نداره و ورم هم نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The pigmentation is black on the nose and eye rims except self-colored in brown, beaver, and blue dogs.
[ترجمه گوگل]رنگدانهها روی لبههای بینی و چشمها سیاه است، به جز سگهای قهوهای، بیور و آبی خودرنگ
[ترجمه ترگمان]رنگ دانه ها بر بینی و چشم rims به جز رنگ های قهوه ای رنگی، آبی آبی و آبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رنگ دانه ها بر بینی و چشم rims به جز رنگ های قهوه ای رنگی، آبی آبی و آبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The skin irradiated was pigmentation after radiotherapy.
[ترجمه گوگل]پوست تحت تابش رنگدانه پس از رادیوتراپی بود
[ترجمه ترگمان]رنگ پوست بعد از پرتودرمانی رنگ پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رنگ پوست بعد از پرتودرمانی رنگ پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Perfectly whiten the blacker and all kind of pigmentation skin.
[ترجمه گوگل]پوست سیاه تر و انواع رنگدانه ها را کاملا سفید می کند
[ترجمه ترگمان]کاملا سفید شده بود و رنگ پوستش تیره تر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کاملا سفید شده بود و رنگ پوستش تیره تر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It does not harm the pupae after pigmentation of the compound eye.
[ترجمه گوگل]پس از رنگدانه شدن چشم مرکب به شفیره آسیبی نمی رساند
[ترجمه ترگمان]این کار به the پس از تجمع چشم ترکیب آسیب نمی رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کار به the پس از تجمع چشم ترکیب آسیب نمی رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In the recent 10 years, pigmentation of plastics industry develops rapidly.
[ترجمه گوگل]در 10 سال اخیر، رنگدانه سازی صنعت پلاستیک به سرعت در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]در ۱۰ سال اخیر، رنگ دانه های صنعت پلاستیک به سرعت رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ۱۰ سال اخیر، رنگ دانه های صنعت پلاستیک به سرعت رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The doctor said permanent dermal pigmentation is a form of microsurgery.
[ترجمه گوگل]دکتر گفت پیگمانتاسیون دائمی پوست نوعی جراحی میکروسکوپی است
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که pigmentation پوستی دائمی نوعی of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که pigmentation پوستی دائمی نوعی of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید