pigheaded

/pɪɡˈhedɪd//ˈpɪɡˈhedɪd/

معنی: کله خر، کله شق، سر سخت
معانی دیگر: لجوج، لجباز، یکدنده، کله شق، خودسر، کودن

جمله های نمونه

1. She, in her pig-headed way, insists that she is right and that everyone else is wrong.
[ترجمه گوگل]او به روش خوک‌آلود خود اصرار می‌کند که حق با اوست و بقیه اشتباه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]او در راه her اصرار دارد که حق با او بوده و بقیه اشتباه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Why are you being so pig-headed about this?
[ترجمه Miladtvl] چرا در این مورد انقدر بداخلاق هستید ؟
|
[ترجمه amir1234] چرا در این مورد انقدر لجبازی میکنید؟
|
[ترجمه گوگل]چرا انقدر در این مورد هول میکنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا انقدر به این قضیه فکر می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. How could she honestly make this pigheaded man see sense?
[ترجمه گوگل]چگونه می‌توانست صادقانه این مرد کله خوک را حس کند؟
[ترجمه ترگمان]چطور می تونست صادقانه این pigheaded رو با عقل جور در بیاره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The consulate official was being pigheaded about giving us our visas.
[ترجمه گوگل]کارمند کنسولگری از اینکه ویزاهایمان را به ما بدهد سر و کله می زدند
[ترجمه ترگمان]مقام رسمی کنسولگری برای دادن ویزا ما یک کله خر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is always so pigheaded. The more difficulties he encounters, the more fighting spirit he has.
[ترجمه گوگل]او همیشه آنقدر سر خوک است هر چه بیشتر با مشکلات روبرو می شود، روحیه جنگندگی او بیشتر می شود
[ترجمه ترگمان]همیشه این قدر کله خر است هرچه با مشکلات روبه رو می شود، با روح مبارزه بیشتری روبه رو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She is only pigheaded but not had hostility.
[ترجمه گوگل]او فقط سر خوک است اما دشمنی نداشت
[ترجمه ترگمان]او فقط یک کله خر است، اما دشمنی نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has a stubborn temper and is really pigheaded.
[ترجمه گوگل]او خلق و خوی لجبازی دارد و واقعاً سر خوک است
[ترجمه ترگمان]او خلق و خوی سرکش دارد و واقعا عصبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You do not have to be so pigheaded about everything.
[ترجمه گوگل]لازم نیست در مورد همه چیز اینقدر دلسرد باشید
[ترجمه ترگمان]لازم نیست در مورد همه چیز یه کله خر باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is a pigheaded [ bullheaded ] person.
[ترجمه گوگل]او یک فرد سر خوک [سر گاو] است
[ترجمه ترگمان]او یک فرد pigheaded است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was too pigheaded to listen to reason.
[ترجمه گوگل]او برای گوش دادن به عقل بیش از آن سر خوک بود
[ترجمه ترگمان]اون خیلی کله خر بود که به منطق گوش بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That pigheaded old man refused to cooperate with the neighbors.
[ترجمه گوگل]آن پیرمرد سر خوک از همکاری با همسایه ها خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]اون پیرمرد کله خر حاضر نشد با همسایه ها هم کاری کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You've old and pigheaded. You don't know what's what.
[ترجمه گوگل]شما پیر و سر خوک شده اید نمیدونی چیه
[ترجمه ترگمان]تو پیر و کله خر تو که نمی دونی چی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's always so pigheaded!
[ترجمه گوگل]او همیشه خیلی سر خوک است!
[ترجمه ترگمان]همیشه این قدر کله خر است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Never have I met a woman so obstinate, so pigheaded!
[ترجمه گوگل]هرگز زنی را به این لجبازی، اینقدر سر خوک ندیده بودم!
[ترجمه ترگمان]هرگز زنی به این کله شقی و کله شقی ندیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کله خر (صفت)
pigheaded, doltish

کله شق (صفت)
stomachy, obstinate, restive, stubborn, bull-headed, pertinacious, mulish, pigheaded, stiff-necked

سر سخت (صفت)
headstrong, dogged, obstinate, tough, tenacious, vivid, vivacious, stubborn, recalcitrant, hardy, enduring, bull-headed, pigheaded, froward, die-hard, refractory, hard-bitten, hard-fought, incompliant, nine-lived, renitent, self-opinionated, stiff-necked, subsistent

انگلیسی به انگلیسی

• stubborn, obstinate, persistent
someone who is pig-headed refuses to change their mind about things; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

👇مترادف؛
Stubborn
Obstinate
Willful
👇متضاد؛
Flexible
Open - minded
Agreeable
👇مثال؛
1 - He was so pig - headed about his opinions that he refused to consider any alternative viewpoints.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - My pig - headed brother insists on doing things his way, no matter how many times we explain the better options.
3 - You are not pig - headed enough to believe you are always right – indeed you could hardly learn from your mistakes if you weren’t capable of admitting when you were wrong in the first place.

سرتق ، آدم لجباز ، یک دنده
کله شق ، لجباز ، یک دنده
کله خر
سر سختانه، لجوجانه، سر سخت، ( مقاوم )
That pig - headed Vulcan stamina
Star Trek TOS
آدم لجباز و یک دنده

لجباز
It was just sheer pigheadedness on his part
یه دنده
لجباز

لجبار
مشتاق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس