piggish

/ˈpɪɡɪʃ//ˈpɪɡɪʃ/

معنی: خوک صفت، خوک مانند
معانی دیگر: خوکسان، کثیف، پرخور، آزمند

جمله های نمونه

1. If you weren't feeling piggish after we hit an all-time high on the Nasdaq in 2000, you needed a shrink, pronto .
[ترجمه گوگل]اگر بعد از اینکه در سال 2000 به بالاترین حد خود در نزدک رسیدیم احساس خجالت نمی‌کردید، به یک کوچک شدن نیاز داشتید
[ترجمه ترگمان]اگر بعد از اینکه ما در سال ۲۰۰۰ به همه چیز رسیدیم، احساس راحتی نمی کنید، شما به یک shrink (pronto)نیاز داشتید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We improved the steering after early tests – it went from being really heavy and piggish to nice and light.
[ترجمه گوگل]ما فرمان را پس از آزمایش‌های اولیه بهبود دادیم - از واقعاً سنگین و خفیف به خوب و سبک تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]ما پس از آزمایش های اولیه، فرمان را بهبود دادیم - از بودن واقعا سنگین و سنگین به سبک و روشنایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Also do not know who said that, say to eat nutritious, hey, I can always find this piece piggish highfalutin excuse.
[ترجمه گوگل]همچنین نمی دانم که چه کسی گفته است که می گویند برای خوردن مغذی، هی، من همیشه می توانم این قطعه پیگیش هایفالوتین را بهانه پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]در ضمن نمی دونم کی این حرف رو زد، بگو بخور، هی، من همیشه می تونم این تیکه های گنده گنده رو هم پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The truth is that for one year of our lives, the Nasdaq gave away money to those who were bulls, but after 000 points, the bulls morphed into pigs and everyone who was piggish got annihilated.
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که برای یک سال از زندگی ما، نزدک به کسانی که گاو نر بودند پول داد، اما پس از 000 امتیاز، گاوها به خوک تبدیل شدند و هر کسی که خوک بود نابود شد
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که برای یک سال از زندگی ما، نزدک به کسانی که گاو نر بودند پول داد، اما بعد از ۱۰۰۰ امتیاز، سفته بازه ای بورس به خوک ها و همه کسانی که piggish بودند، تغییر شکل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On China Swine, the 'spread' between buy and sell prices (part of the cost to trade) exceeded a piggish 40% last week.
[ترجمه گوگل]در China Swine، «گسترش» بین قیمت خرید و فروش (بخشی از هزینه تجارت) هفته گذشته از 40 درصد فراتر رفت
[ترجمه ترگمان]در چین، گسترش بین قیمت خرید و فروش (بخشی از هزینه تجارت)هفته پیش از a % فراتر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once the foot move, fierce of launched a car. The ear rang out to kill piggish interjection again while signing.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پا حرکت می کند، شدید از راه اندازی یک ماشین در حین امضا کردن، دوباره گوش به صدا در آمد تا حرف خوک را بکشد
[ترجمه ترگمان]به محض این که پا حرکت کرد، یک ماشین به راه افتاد گوشش زنگ زد که piggish interjection را بکشد، در حالی که امضای آن را امضا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوک صفت (صفت)
piggish, swinish

خوک مانند (صفت)
piggish, swinish

انگلیسی به انگلیسی

• resembling a pig, hoggish, resembling a swine; messy, filthy, dirty

پیشنهاد کاربران

بپرس