piggery

/ˈpɪɡəri//ˈpɪɡəri/

معنی: جای کثیف، خوک دان، لانه خوک
معانی دیگر: خوکدان (رجوع شود به: pigpen)

جمله های نمونه

1. I didn't anticipate spending days mucking out some of the dirtiest piggeries I had ever seen.
[ترجمه گوگل]انتظار نداشتم روزها را صرف کندن برخی از کثیف ترین خوکچه هایی که تا به حال دیده بودم بگذرانم
[ترجمه ترگمان]انتظار نداشتم که چند روزی را که از کثیف ترین piggeries که تا به حال دیده بودم، بیرون بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was used as a piggery and the stench hovered about it.
[ترجمه گوگل]از آن به عنوان خوک زنی استفاده می شد و بوی تعفن در آن معلق بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان خوک استفاده می شد و بوی تعفن در آن جریان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For forty days she banishes him to the stables and piggeries.
[ترجمه گوگل]به مدت چهل روز او را به اصطبل و خوک‌خانه تبعید می‌کند
[ترجمه ترگمان]چهل روز است که او را به اصطبل و piggeries تبعید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In 1278 the abbot's men destroyed a piggery belonging to the bishop in Godney Moor, and again in 13
[ترجمه گوگل]در سال 1278 مردان راهب یک خوک‌زنی متعلق به اسقف را در گودنی مور تخریب کردند و دوباره در سال 13
[ترجمه ترگمان]در ۱۲۷۸ مردم یک piggery متعلق به اسقف در Godney مور را ویران کردند و بار دیگر در ساعت ۱۳
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As large amounts of wastewater from piggery farm are mostly discharged directly to environment without appropriate recycle and treatment today, that bring about a serious pollution.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که امروزه مقادیر زیادی فاضلاب از مزرعه خوک‌زنی بدون بازیافت و تصفیه مناسب به طور مستقیم به محیط زیست تخلیه می‌شود که آلودگی جدی به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]همانطور که مقادیر زیادی از فاضلاب از مزرعه piggery به طور مستقیم بدون بازیافت و درمان مناسب امروز تخلیه می شوند، که منجر به آلودگی جدی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The technology producing PSB fluid fertilizer from piggery waste water and its application were studied.
[ترجمه گوگل]فن آوری تولید کود مایع PSB از فاضلاب خوک و کاربرد آن مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی تولید کود مایع PSB از آب زباله piggery و کاربرد آن مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It restricts the development of piggery and causes a great economic loss.
[ترجمه گوگل]توسعه خوک‌زنی را محدود می‌کند و ضرر اقتصادی زیادی ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]این امر توسعه of را محدود کرده و موجب ضرر اقتصادی بزرگی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Piggery wastewater is a significant agricultural pollutant resources.
[ترجمه گوگل]فاضلاب خوک‌زنی یکی از منابع آلاینده مهم کشاورزی است
[ترجمه ترگمان]فاضلاب Piggery یک منبع آلاینده عمده کشاورزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A large amount of wastewater from piggery farm is mostly discharged directly without appropriate recycle and treatment, which can bring about a serious pollution to the environment.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی فاضلاب از مزرعه خوک‌داری عمدتاً بدون بازیافت و تصفیه مناسب تخلیه می‌شود که می‌تواند آلودگی جدی برای محیط زیست ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از فاضلاب از مزرعه piggery بطور مستقیم بدون بازیافت و درمان مناسب تخلیه می شود که می تواند منجر به آلودگی جدی به محیط زیست شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The problem of serious environmental pollution in piggery is systematically analyzed, including wastewater etc. Some effective and feasible measures are put forward.
[ترجمه گوگل]مشکل آلودگی زیست محیطی جدی در خوک زنی به طور سیستماتیک تجزیه و تحلیل می شود، از جمله فاضلاب و غیره برخی از اقدامات موثر و عملی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]مشکل آلودگی محیطی جدی در piggery به طور سیستماتیک تجزیه و تحلیل شده است، از جمله آب و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Piggery managers keep records of sow and boar performance in a book or computer program.
[ترجمه گوگل]مدیران خوک‌پزی سوابق عملکرد خروس و گراز را در یک کتاب یا برنامه کامپیوتری نگهداری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مدیران Piggery سوابق ماده خوک و گراز را در یک برنامه یا برنامه کامپیوتری نگه می دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had been working in a piggery for months.
[ترجمه گوگل]او ماه‌ها در یک خوک‌زنی کار می‌کرد
[ترجمه ترگمان]اون ماه ها تو یه خوک کار می کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The heavy pigs from piggery pulled out is not an easy thing.
[ترجمه گوگل]بیرون کشیدن خوک های سنگین از خوک زنی کار ساده ای نیست
[ترجمه ترگمان]خوک های سنگین، خوک خوک، کار ساده ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The research on piggery environmental management and conservation need to be strengthened.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در مورد مدیریت محیط زیست خوک و حفاظت باید تقویت شود
[ترجمه ترگمان]تحقیقات درباره مدیریت زیست محیطی و حفاظت از محیط زیست باید تقویت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was some time before we retrieved them and went into the piggery.
[ترجمه گوگل]مدتی بود که آنها را پس گرفتیم و به داخل خوک‌خانه رفتیم
[ترجمه ترگمان]مدتی طول کشید تا آن ها را پیدا کردیم و به طرف خوک کثیف رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جای کثیف (اسم)
piggery, pigsty, pigpen

خوک دان (اسم)
piggery

لانه خوک (اسم)
piggery

انگلیسی به انگلیسی

• pigpen, farm for raising pigs; vulgar and distasteful behavior
a piggery is a farm or a part of a farm where pigs are kept.

پیشنهاد کاربران

بپرس