دیکشنری
مترجم
بپرس
pigged
زاییدن، بچه گذاشتن، خوک وارباهم جمع شدن، توی هم پیچیدن
دنبال کنید
جمله های نمونه
1. he pigged out on pizza and beer all night
سرتاسر شب مثل خوک پیتزا و آبجو خورد.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها