pierce

/ˈpɪrs//pɪəs/

معنی: سوراخ کردن، سفتن، شکافتن، سپوختن، رسوخ کردن، فروکردن، خلیدن
معانی دیگر: (با سوزن یا نیزه یا هر چیز سر تیز) سوراخ کردن، آژدن، خلاندن، نفوذ کردن، رخنه کردن، هناییدن، (مجازی) اثر کردن، پی بردن، فهمیدن، درک کردن، فرانکلین پیرس (چهاردهمین رییس جمهور امریکا)، سورا  کردن بانیزه وچیز نوک تیزی، فروکردن نوک خنجر وغیره، رسو  کردن

جمله های نمونه

1. she wished to pierce the mystery that was taking place in the bank
او آرزو می کرد به کارهای اسرارآمیزی که در بانک انجام می شد پی ببرد.

2. My sister is debating whether or not to get her ears pierced.
[ترجمه گوگل]خواهرم در حال بحث است که گوشش را سوراخ کند یا نه
[ترجمه ترگمان] خواهر من داره با خودش بحث می کنه که گوشش رو سوراخ کنه یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I tried to ignore his bad violin playing, but the sound was piercing.
[ترجمه گوگل]سعی کردم به نواختن بد ویولن او توجهی نکنم، اما صدا نافذ بود
[ترجمه ترگمان]سعی کردم violin را نادیده بگیرم، اما صدا تیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Halloran violently pierced the skin of his rival, causing massive bleeding.
[ترجمه گوگل]هالوران به شدت پوست رقیب خود را سوراخ کرد و باعث خونریزی شدید شد
[ترجمه ترگمان]هالو ران به شدت پوست رقیبش را شکافت و باعث خونریزی شدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A word is no arrow, but it can pierce the heart.
[ترجمه Omid] کلمه ای نیست اما می تواند قلب را سوراخ کند
|
[ترجمه یاشار] یک کلمه نیزه نیست، اما میتواند قلب را سوراخ کند
|
[ترجمه Sabernezhad] کلمه نیزه نیست اما می تونن قلب رو بشکنه.
|
[ترجمه گوگل]یک کلمه تیر نیست، اما می تواند قلب را سوراخ کند
[ترجمه ترگمان]یک کلمه هیچ تیری در کار نیست، اما می تواند قلب را سوراخ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The knife did not pierce very deeply.
[ترجمه لیل] چاقو خیلی عمیق، سوراخ نکرد.
|
[ترجمه یاشار] چاقو زخم عمیقی ایجاد نکرد
|
[ترجمه گوگل]چاقو خیلی عمیق سوراخ نشد
[ترجمه ترگمان]چاقو زیاد سوراخ نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The worker tried to pierce a hole in a piece of leather.
[ترجمه گوگل]کارگر سعی کرد یک تکه چرم را سوراخ کند
[ترجمه ترگمان]کارگر سعی کرد حفره ای در یک تکه چرم سوراخ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Make sure that you do not pierce the skin when boning the chicken thighs.
[ترجمه گوگل]دقت کنید که هنگام استخوان بندی ران مرغ پوست را سوراخ نکنید
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که هنگام خم کردن ران مرغ، پوست را سوراخ نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It grasps its victim in its forelegs and pierce it with its rostrum.
[ترجمه گوگل]قربانی خود را در پاهای جلویی خود می گیرد و با منبر خود آن را سوراخ می کند
[ترجمه ترگمان]این حیوان قربانی خود را در پاهای جلویی خود می گیرد و با پوزه خود آن را سوراخ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pierce the skin of the potato with a fork.
[ترجمه گوگل]پوست سیب زمینی را با چنگال سوراخ کنید
[ترجمه ترگمان] پیرس \"پوست سیب زمینی با چنگال\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Old Mother Adams next door couldn't pierce her daughter's thoughts.
[ترجمه گوگل]مادر پیر آدامز همسایه نمی توانست افکار دخترش را سوراخ کند
[ترجمه ترگمان]در همسایگی مادر آدامز پیر نمی توانست افکار دخترش را سوراخ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These grenades are able to pierce the armour of tanks.
[ترجمه گوگل]این نارنجک ها قادرند زره تانک ها را سوراخ کنند
[ترجمه ترگمان]این نارنجک ها می توانند سلاح تانک را سوراخ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pierce small holes in the base of the pot with a hot needle.
[ترجمه گوگل]با سوزن داغ کف قابلمه را سوراخ کنید
[ترجمه ترگمان]پیرس \"یه سوراخ کوچولو با یه سوزن داغ درست کرده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Remove the packaging and pierce the film cover before microwaving.
[ترجمه گوگل]بسته بندی را بردارید و پوشش فیلم را قبل از مایکروویو سوراخ کنید
[ترجمه ترگمان]بسته بندی را بردارید و قبل از microwaving پوشش فیلم را سوراخ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pierce grapes with a skewer or needle to allow them to absorb rum.
[ترجمه گوگل]انگورها را با سیخ یا سوزن سوراخ کنید تا جذب رم شود
[ترجمه ترگمان]Pierce با سیخ یا سوزن به آن ها اجازه می دهد که روم را جذب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Contrary to his testimony, Pierce was personally involved in the fraud.
[ترجمه گوگل]برخلاف شهادت او، پیرس شخصاً در این کلاهبرداری دست داشت
[ترجمه ترگمان]برخلاف شهادت اون، \"پیرس\" شخصا درگیر این کلاه برداری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. However he remains unseen because Sauron can not pierce the shadows he made for his own defence.
[ترجمه گوگل]با این حال او نادیده باقی می ماند زیرا سائورون نمی تواند سایه هایی را که برای دفاع از خود ساخته است سوراخ کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، او نامریی است، زیرا سائورون نمی تواند به سایه هایی که برای دفاع از خود ایجاد کرده است، رخنه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Mildred Pierce slaves on behalf of her child, and the ungrateful kid ends up seducing her husband!
[ترجمه گوگل]میلدرد پیرس از طرف فرزندش برده می شود و بچه ناسپاس در نهایت شوهرش را اغوا می کند!
[ترجمه ترگمان]میل درد، از طرف بچه اش برده بود، و این بچه ناسپاس به دنبال شوهرش می رود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوراخ کردن (فعل)
stick, puncture, bore, gimlet, delve, gore, jab, pierce, dig a hole, perforate, notch, thrust, broach, punch, cut a hole, stab, impale, peck a hole

سفتن (فعل)
bore, pierce, perforate

شکافتن (فعل)
fracture, rift, dispart, excise, split, rive, pierce, chink, slot, cleave, hackle, slit, fission, rip

سپوختن (فعل)
transfix, pierce, spike, impale

رسوخ کردن (فعل)
soak, pierce, perforate, transpierce

فروکردن (فعل)
pierce

خلیدن (فعل)
prick, sting, pierce, wound

انگلیسی به انگلیسی

• family name; franklin pierce (1804-1869), 14th president of the united states
prick, stab; perforate, make a hole; penetrate
if you pierce something with a sharp object, the object goes into it and makes a hole.

پیشنهاد کاربران

سوراخ کردن
Sokrates pierces the vanity of many of Athens’ prestigious citizen. سقراط تکبر بسیاری از آتنیان اسم و رسم دار را در هم می شکند.
《 پارسی را پاس بِداریم》
سُفتَن
به جاست که این واژه یِ پارسیِ کُهَن را بیش تَر وَ به ویژه دَر دانِش به کار بَریم .
سُفتَن:
مَن سُفتَم ، تو سُفتی ، او / وِی سُفت ، ما سُفتیم ، شُماها سُفتید ، آنان سُفتَند
...
[مشاهده متن کامل]

بُن یا سِتاک یا ریشه یِ زَمانِ کُنونِ سُفتَن : سُنب
واژه یِ سُنبه اَز این سِتاک به جای مانده ، نام اَبزار مانَندِ: ماله، کوبه ، شِکَنه . . .
مَن می سُنبَم ، تو می سُنبی ، او/ وِی می سُنبَد ، ما می سُنبیم ، شُماها می سُنبید ، آنان می سُنبَند
بَرایِ اوخته / اوشیده یِ اَرجُمَند ( مُخاطِبِ مُحتَرَم ) :
شُما سُفتید ، شُما می سُنبید
🕯اوخت کُهَن دَر هوخت = گُفتار نیک وَ در واژه یِ فُروختَن : فُر - اوخ - ت - اَن وَ فَروش : فُر - اوش به مینه یِ آوا وَ سِدا ست که دَر گَپ وُ گُفت هایِ پارسیِ نو دَر واژه هایِ : آخ ، آخ و اوخ ، آخ آخ ، آخه ، آخِش به جای مانده ؛ هَمین گونه دَر آلمانی ach = آخ وَ ach so = آهان وَ دَر اِنگِلیسی acke دَر آمیزواژه هایی چون :headacke = سَردَرد چون کَسی که سَردَرد دارَد می نالَد یا آخ و واخ و اوخ می کُنَد . اَرَبیده یِ این واژه یِ پارسیِ کُهَن ریشه یِ سه تاییِ خَطَبَ وَ واژه هایِ بَرساخته دَر دَستگاهِ واژه سازیِ اَرَبی اینانَند : خَطیب ، مُخاطِب ، خُطبه ، خَطاب ، خَطابه که واژه سازانِ اَرَب اَز اوخت پارسی با اَفزودِ واتِ ب ستاکِ سه تایی خَطَبَ را ساختَند .
💡زامِ فَرزِنِ مَردانه ( ضَمیرِ شَخصیِ مُذَکَّر ) : او
💡 زامِ فَرزِنِ زَنانه ( ضَمیرِ شَخصیِ موءَنَّث ) : وِی

سوراخ کردن. برای مثال: سوراخ کردن گوش برای نصب جواهرات
Pierce . نام چهاردهمین رئیس جمهور آمریکا
نفوذ کردن
Burst through, shatter
شکستن
My father's voice pierced the silence.
صدای پدرم سکوت را شکست!

بپرس