piedmont

/ˈpiːdˌmɑːnt//ˈpiːdˌmɑːnt/

معنی: کوه پایهای، تشکیل شده در کوهپایه
معانی دیگر: کوهپایه، (امریکا: نام فلاتی که میان دشت های کرانه ی اقیانوس اطلس و کوه های آپالاچ قرار دارد و از ایالت نیویورک تا ایالت آلاباما امتداد دارد - ایتالیا: سرزمین هم مرز با سوئیس و فرانسه) پیدو مونت، ناحیه ای در شمال غربی ایتالیا

جمله های نمونه

1. piedmont streams
جویبارهای کوهپایه ای

2. Piedmont, the most economically advanced part of the state, was also the most heavily taxed.
[ترجمه گوگل]پیمونت، پیشرفته‌ترین بخش اقتصادی ایالت، همچنین دارای بیشترین مالیات بود
[ترجمه ترگمان]Piedmont، که most قسمت دولت بود، به شدت مالیات گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 5700 the principality of Piedmont measured about 500 square kilometres in extent.
[ترجمه گوگل]در سال 5700 قلمرو پیمونت حدود 500 کیلومتر مربع وسعت داشت
[ترجمه ترگمان]در ۵۷۰۰ نفر از املاک Piedmont در حدود ۵۰۰ کیلومتر مربع وسعت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were no duds among the three 1992 Piedmont wines I tried.
[ترجمه گوگل]در میان سه شراب Piedmont 1992 که من امتحان کردم، هیچ دمنوشی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]در بین سه نوع شراب سال ۱۹۹۲ که من امتحان کردم، هیچ اشتباهی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The main road to Piedmont, across the pass of Tenda, was suitable only for mules.
[ترجمه گوگل]جاده اصلی به پیمونت، آن سوی گردنه تندا، فقط برای قاطرها مناسب بود
[ترجمه ترگمان]راه اصلی to، گذشتن از گذرگاه of، فقط برای قاطرها مناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Due to piedmont area stratified soil layers are present at the prism excavation depth.
[ترجمه گوگل]به دلیل منطقه پیمونت، لایه‌های لایه‌ای خاک در عمق حفاری منشور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به خاطر مساحت piedmont، لایه های خاک در عمق حفاری منشور وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We've had better luck with Piedmont than Tuscany, though it's still hard to beat upscale Chianti for vitality and food-friendliness.
[ترجمه گوگل]ما در Piedmont شانس بیشتری نسبت به توسکانی داشته‌ایم، اگرچه شکست دادن Chianti مجلل به دلیل سرزندگی و غذا دوستی هنوز دشوار است
[ترجمه ترگمان]شانس بیشتری با Piedmont نسبت به توسکانی داریم، اگرچه هنوز سخت است که \"چیانتی\" را به خاطر سرزندگی و غذا - دوستانه شکست دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the piedmont zone the terrace and pediment surface jointly formed a geomorphic surface; they were contiguous in space with comparable elevation.
[ترجمه گوگل]در منطقه پیمونت، سطح تراس و پدیمان به طور مشترک یک سطح ژئومورفیک را تشکیل می دهند آنها در فضا با ارتفاع قابل مقایسه به هم پیوسته بودند
[ترجمه ترگمان]در ناحیه piedmont، تراس و سطح پایه به طور مشترک یک سطح زمین ریختی تشکیل دادند؛ آن ها در فضا با ارتفاع قابل مقایسه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the year 1811 I was transferred to Piedmont in France.
[ترجمه گوگل]در سال 1811 من به پیمونت در فرانسه منتقل شدم
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۱۱ من به پیمونته در فرانسه منتقل شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Several years ago, in Piedmont, Alabama, a tornado came through the town on Palm Sunday and crushed a United Methodist church, killing the pastor's daughter.
[ترجمه گوگل]چندین سال پیش، در پیمونت، آلاباما، یک گردباد در روز یکشنبه نخل از شهر گذشت و یک کلیسای متحد متدیست را در هم کوبید و دختر کشیش را کشت
[ترجمه ترگمان]چندین سال پیش، در پیمون، آلاباما، یک گردباد در روز یک شنبه از شهر \"پالم\" وارد شهر شد و یک کلیسای متودیست متحد را درهم کوبید و دختر کشیش را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Within the Piedmont Mountain site is ancient human settlement Neolithic, Neolithic culture of southern Zhejiang representatives.
[ترجمه گوگل]در سایت کوه پیمونت استقرار انسان باستانی نوسنگی، فرهنگ نوسنگی از نمایندگان جنوب ژجیانگ است
[ترجمه ترگمان]در داخل محل کوهستان Piedmont، فرهنگ باستانی settlement Neolithic، فرهنگ Neolithic از نمایندگان Zhejiang جنوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the piedmont belt of Washixia sag developed thrust nappe which leaded to incrassation of Jurassic source rocks, being favorable for hydrocarbon accumulation in this area.
[ترجمه گوگل]در کمربند پیمونت Washixia sag، پشتی رانش ایجاد شد که منجر به تلاقی سنگ‌های منشأ ژوراسیک شد که برای تجمع هیدروکربن در این منطقه مطلوب است
[ترجمه ترگمان]در کمربند piedmont از شل Washixia، شکاف موجود در تیغه آب که منجر به incrassation صخره های منبع ژوراسیک می شود، برای تجمع هیدروکربن در این منطقه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The northern piedmont fault of the Liulengshan Range lies along the southern edge of Yangyuan basin.
[ترجمه گوگل]گسل پیمونت شمالی رشته کوه لیولنگشان در امتداد لبه جنوبی حوضه یانگیوان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]گسل piedmont شمالی محدوده Liulengshan در حاشیه جنوبی حوضه Yangyuan قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Recent years, and gas exploration in piedmont areas is widely concentrated.
[ترجمه گوگل]سال های اخیر و اکتشاف گاز در مناطق پیمونت به طور گسترده ای متمرکز شده است
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، اکتشاف گاز در مناطق piedmont به طور گسترده متمرکز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوهپایه ای (صفت)
piedmont

تشکیل شده در کوهپایه (صفت)
piedmont

تخصصی

[زمین شناسی] پایکوه، کوهپایه، کوهپایه ای، مخروط افکنه پای کوه صفت: قرارگرفته یا تشکیل شده در قاعده کوه یا منطقه کوهستانی ؛به عنوان مثال تراس کوهپایه ای یا پهنه فرسایشی کوهپایه ای. اسم: یک ناحیه، جلگه، شیب، یخسار، یا سایر عوارض در قاعده یک کوه، به عنوان مثال یک کوهپایه یا باجادا. درایالات متحده پیدمونت عبارت از فلاتی است که از نیوجرسی تا آلاباما گسترش یافته و در شرق کوههای آپالاش قرار می گیرد.
[] پایِ کوه، کوه پایه ای

انگلیسی به انگلیسی

• region in northwestern italy; plateau region between new york and alabama east of the appalachian mountains
area of flatlands located at the foothills of a mountain chain

پیشنهاد کاربران

بپرس