pie : نماد خوردن
pie hole : دهان
۱. برای ساکت کردن کسی ( به شکل دستوری و بی ادبانه )
معادل فارسی: "دهنتو ببند"
مثال: "Shut your pie hole!"
ترجمه: "دهنتو ببند!"
۲. برای اشاره به عمل خوردن
... [مشاهده متن کامل]
معادل فارسی: "دهن" یا "لقمه"
مثال: "He shoved another donut into his pie hole. "
ترجمه: "یک دونات دیگر تو دهنش ( یا تو لقمه اش ) گذاشت. "
pie hole : دهان
۱. برای ساکت کردن کسی ( به شکل دستوری و بی ادبانه )
معادل فارسی: "دهنتو ببند"
مثال: "Shut your pie hole!"
ترجمه: "دهنتو ببند!"
۲. برای اشاره به عمل خوردن
... [مشاهده متن کامل]
معادل فارسی: "دهن" یا "لقمه"
مثال: "He shoved another donut into his pie hole. "
ترجمه: "یک دونات دیگر تو دهنش ( یا تو لقمه اش ) گذاشت. "
اصطلاح عامیانه به دهان/دهن اشاره دارد، اغلب برای تأکید بر عمل خوردن یا صحبت کردن. می توان از آن به شکلی شوخ طبعانه یا تحقیر آمیز استفاده کرد.
... [مشاهده متن کامل]
دروازه!!
مثال ها؛
