pie

/ˈpaɪ//paɪ/

معنی: کلاغ زنگی، کلاغ جاره، پای، ادم ناقلا، جانورابلق، کلوچه گوشت پیچ، کلوچه میوه دارپای، چیز اشفته و نا مرتب، در هم ریختن
معانی دیگر: (شیرینی) پای، (خوراکپزی) پای، (امریکا - خودمانی) هر چیز خوب و آسان، فساد سیاسی، مبلغ کل (که باید به صورت سهم تقسیم شود)، کار، عمل، کیک لایه دار، کیک تو خامه ای، بزم آورد، (انگلیس) رجوع شود به: pi، رجوع شود به: magpie، (انگلیس - پیش از سده ی 15) جدول نیایش کلیسایی برای هر روز هفته، کلاه زنگی، کلاه جاره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pastry crust filled with meat, cheese, fruit, or other filling, sometimes covered with a layer of crust, and baked in a shallow pan.
اسم ( noun )
• : تعریف: the magpie.

جمله های نمونه

1. pie in the sky
نقشه ی غیر عملی،آرمان تحقق ناپذیر،خواب و خیال

2. kidney pie
پای (نوعی تاس کباب) قلوه

3. meat pie
پای گوشت دار

4. eat humble pie
فروتنی کردن (به ویژه با توبه و اذعان به لغزش های خود)،خود را حقیر کردن

5. jahangir likes apple pie
جهانگیر پای سیب دوست دارد.

6. as easy as pie
(عامیانه) بسیار آسان،مثل آب خوردن

7. in london we had kidney pie
در لندن پای قلوه خوردیم.

8. have a finger in the pie
1- در کاری شرکت داشتن،دست اندر کار بودن 2- فضولی کردن،دخالت بی جا کردن

9. she wanted her finger in every political pie
او می خواست در هر کار سیاسی دخالت داشته باشد.

10. teachers did not get their share of the economic pie
معلم ها از رونق اقتصادی سهمی نبردند.

11. For dessert there's a fruit pie of some sort .
[ترجمه محمدرضا جعفری] برای دسر ، یک نوع خاص کیک میوه ای وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]برای دسر، نوعی پای میوه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای دسر خوردن دسر میوه آیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He wants a bigger share of the pie.
[ترجمه محمدرضا جعفری] او سهم بیشتری از سود را می خواست .
|
[ترجمه 𝓜𝓸𝓱𝓪𝓶𝓶𝓪𝓭 𝓶𝓮𝓱𝓭𝓲] او سهم بیشتری را از کیک می خواهد.
|
[ترجمه گوگل]او سهم بیشتری از کیک می خواهد
[ترجمه ترگمان] اون یه سهم بزرگ تر از کیک میخواد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He baited his hook with pie.
[ترجمه گوگل]او قلاب خود را با پای طعمه کرد
[ترجمه ترگمان]او قلاب را با پای خود به قلاب قلاب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can you manage another slice of pie?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک تکه پای دیگر را مدیریت کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی یه تیکه دیگه از کیک رو مدیریت کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She cut the pie into six portions.
[ترجمه گوگل]پای را به شش قسمت تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]کیک را به شش قسمت تقسیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کلاغ زنگی (اسم)
raven, pie, mag

کلاغ جاره (اسم)
pie, magpie

پای (اسم)
pie

ادم ناقلا (اسم)
pie

جانورابلق (اسم)
pie

کلوچه گوشت پیچ (اسم)
pie

کلوچه میوه دارپای (اسم)
pie

چیز اشفته و نامرتب (اسم)
pie

در هم ریختن (فعل)
faze, clutter, interfuse, pie

انگلیسی به انگلیسی

• type of dessert, cake; baked dish consisting of a crust and filling
a pie consists of meat, vegetables, or fruit, baked in pastry.

پیشنهاد کاربران

فساد سیاسی
در ادبیات عامیانه ( محاوره ) کسی که خِرت و پِرت و آت و آشغال جمع می کند، و همچنین [دله دزد] را نیز pie یا magpie می نامند.
پای
مثال: She baked an apple pie for dessert.
او یک پای سیب برای دسر پخت.
پای. کلوچه میوه دار، کلوچه گوشت پیچ، کلاغ زنگی، کلاغ جاره، آدم ناقلا، جانور ابلق، چیز آشفته و نامرتب، درهم ریختن
پای
She baked a delicious apple pie for dessert.
او یک پای سیب خوشمزه برای دسر پخت.
pie ( n ) ( paɪ ) =a baked dish of fruit or meat and vegetables with pastry on the bottom, sides, and top, e. g. a pie dish. a slice of apple pie.
pie
در مباحث اجتماعی، مخفّف:
Public Interest Entity
( نهادهای عام المنفعه )
He has a finger in every pie
او نخود هر آش است
نوعی نموار دایره ای در اکسل
پیراشکی میوه ای
کیک میوه ای
Pie= کیک میوه ای 🥞🍮
تلفظ: پایْ
🥞🍮🥞🍮🥞🍮🥞🍮🥞🍮🥞🍮🥞
جمله :I like cherry pie 🥞🍒because It is
😍very delicious
من پایِ آلبالویی رو دوست دارم🍒🥞 چون خیلی خوشمزه ست
🍒🥞🍒🥞🍒🥞🍒🥞🍒🥞🍒🥞
...
[مشاهده متن کامل]

My favorit desert is pie🥞😍
دسر موردعلاقه ی من پای ( کیک میوه ای ) است🥞😍

در بعضی موارد به آلت تناسلی زنان هم گفته میشود .
یک نوع کیک که داخل ان میوه است 🥧
شاید تاحالا کلمه پاى سیب یا هویج را شنیده باشین🥧
pie
pie ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: پای
تعریف: فراورده ای تنوری متشکل از خمیر پرشده با مخلوطی شیرین که عموماً حاوی میوه است و رویۀ تردی دارد
سهم
یک نوع کیک
رابطه جنسی در زبان عامیانه

درهم ریختن، چیزآشفته و نامرتب، کلاه زنگی، کلوچه گوشت پیچ، آدم ناقلا، کلاه جاره،
Apple pie نه pie apple ///
Abnoouse
شیرینی پای سیب

مینی کیک محتوی گوشت یا میوه
کیک
تکه
Pie apple پای سیب
کیک میوه دار داخل آن
کوتاه شده ی
Proto - Indo - European
به معنی هندواروپایی آغازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس