picturesquely


چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد، بطورروشن

جمله های نمونه

1. The historian Yakut described it picturesquely as a "mother of castles".
[ترجمه گوگل]مورخ یاکوت آن را به طرزی زیبا به عنوان "مادر قلعه" توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]تاریخدان Yakut آن را به عنوان \"مادر کاخ های\" توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The inn is picturesquely situated on the banks of the river.
[ترجمه گوگل]این کاروانسرا به زیبایی در کنار رودخانه واقع شده است
[ترجمه ترگمان]مسافرخانه picturesquely است که در ساحل رودخانه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cramond Inn Charming old inn picturesquely situated at the mouth of the Almond.
[ترجمه گوگل]Cramond Inn مسافرخانه جذاب قدیمی به زیبایی در دهانه بادام واقع شده است
[ترجمه ترگمان]مسافرخانه Cramond مهمان سرای old در دهانه مغز فندقی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ancient city of Muscat is picturesquely nestled among a craggy collection of low mountains that run right into the sea.
[ترجمه گوگل]شهر باستانی مسقط به شکلی زیبا در میان مجموعه‌ای از کوه‌های کم ارتفاع که مستقیماً به دریا می‌روند، قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]شهر باستانی مسقط در میان مجموعه ای ناهموار از کوه های کم ارتفاع که درست به سمت دریا حرکت می کنند، قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the building trade such a trader is picturesquely described as a & quot ; brass plate & quot ; merchant.
[ترجمه گوگل]در تجارت ساختمان، چنین تاجری به شکلی زیبا به عنوان, quot; صفحه برنجی, quot; تاجر
[ترجمه ترگمان]در تجارت ساختمان این تاجر مثل a quot است؛ صفحه برنجی & quot؛ تاجر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is barely bigger than a road on a stage set, and it disappears picturesquely around a bend.
[ترجمه گوگل]به سختی بزرگتر از یک جاده روی صحنه است و به طرزی زیبا در اطراف یک پیچ ناپدید می شود
[ترجمه ترگمان]به سختی بزرگ تر از یک جاده روی صحنه است و ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I will only say that of late years I hxdye tried to write less picturesquely and more exactly.
[ترجمه گوگل]من فقط می گویم که در سال های اخیر من hxdye سعی کردم کمتر زیبا و دقیق تر بنویسم
[ترجمه ترگمان]فقط می گویم که در اواخر سال I سعی کردم less و دقیق تر بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The interpretation indicates that deviation can foreground the central idea of the poem and mirror the poet's mind picturesquely and appropriately.
[ترجمه گوگل]این تعبیر نشان می‌دهد که انحراف می‌تواند ایده اصلی شعر را پیش‌زمینه کند و ذهن شاعر را به شکلی زیبا و مناسب منعکس کند
[ترجمه ترگمان]تفسیر نشان می دهد که انحراف (انحراف)می تواند ایده اصلی شعر را پیش زمینه و ذهن شاعر را به طور مناسب تفسیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I will only say that of late years I have tried to write less picturesquely and more exactly.
[ترجمه گوگل]فقط می گویم که در سال های اخیر سعی کرده ام کمتر زیبا و دقیق تر بنویسم
[ترجمه ترگمان]من فقط می گویم که در اواخر سال ها سعی کرده ام دقیق تر بگویم و دقیق تر بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in the manner of being suitable for a painting, like a picture

پیشنهاد کاربران

بطور غیرمتعارف، بطور غیرعادی، بطور زیبا و دیدنی، بطور تماشایی
نامتعارف، غیرعادی

بپرس