• : تعریف: a small truck with a large open area for carrying things.
- The construction worker put her tools into the back of her pickup truck.
[ترجمه گوگل] کارگر ساختمانی ابزارهایش را پشت وانتش گذاشت [ترجمه ترگمان] کارگر ساختمانی ابزار خود را در پشت وانت قرار داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He pulled to a stop behind a pickup truck.
[ترجمه گوگل]او در پشت یک وانت توقف کرد [ترجمه ترگمان]او پشت یک کامیون کوچک توقف کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The driver of a pickup truck crossed the center line and struck us head-on.
[ترجمه ابوالفضل] راننده کامیونت از خط مرکزی گذشت و با ما شاخ به شاخ شد
|
[ترجمه گوگل]راننده یک وانت از خط وسط عبور کرد و با سر به ما زد [ترجمه ترگمان]راننده یک کامیون کوچک از وسط خط گذشت و به ما ضربه زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A big shiny pickup truck crammed with men in base-ball caps slowed down and took a look at me.
[ترجمه گوگل]یک وانت براق بزرگ که مملو از مردانی با کلاه بیسبال بود سرعتش را کم کرد و نگاهی به من انداخت [ترجمه ترگمان]یک کامیون بزرگ و براق پر از مردانی که کلاه به سر داشتند از سرعت کم شدند و نگاهی به من انداختند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A man beside a pickup truck was standing alongside the road, twirling a radio antenna.
[ترجمه گوگل]مردی در کنار یک وانت کامیون کنار جاده ایستاده بود و آنتن رادیو را می چرخاند [ترجمه ترگمان]مردی کنار وانت در کنار جاده ایستاده بود و آنتن رادیو را می چرخاند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The labor was eased by a four-wheel-drive pickup truck, several hammers and a sagging wheelbarrow.
[ترجمه گوگل]کار با یک وانت چهار چرخ متحرک، چندین چکش و یک چرخ دستی آویزان آسان شد [ترجمه ترگمان]این کار توسط یک کامیون چهار چرخ ماشین، چندین چکش و یک چرخ اویزان شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A pickup truck with a plow rolled by, driven by a long-haired man and his little boy.
[ترجمه گوگل]یک وانت با یک گاوآهن که توسط مردی مو بلند و پسر کوچکش رانندگی میکردند [ترجمه ترگمان]یک کامیون کوچک با گاوآهن به پهلو غلتید و با یک مرد مو بلند و پسر کوچکش دور شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Banker says no pickup truck or tractor.
[ترجمه گوگل]بانکدار می گوید وانت یا تراکتور وجود ندارد [ترجمه ترگمان] بانک میگه هیچ کامیون یا تراکتور نداره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A pickup truck passed us with three men in the back sheltering under a tarpaulin.
[ترجمه گوگل]یک وانت با سه مرد پشتی که زیر یک پارچه برزنتی پناه گرفته بودند از کنار ما گذشت [ترجمه ترگمان]یک کامیون کوچک با سه نفر از پشت کامیون از کنار ما رد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Jerry's car was broadsided by a pickup truck.
[ترجمه گوگل]ماشین جری توسط یک وانت بار پهن شده بود [ترجمه ترگمان]ماشین جری توسط یک کامیون کوچک منفجر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A pickup truck collided head-on with a car.
[ترجمه گوگل]تصادف یک دستگاه وانت بار با خودرو [ترجمه ترگمان] یه کامیون با یه ماشین تصادف کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. During a recent pickup truck tour, Frank Sharp drove along a section of fence on the northeastern edge of the property.
[ترجمه گوگل]فرانک شارپ در طی یک تور اخیر وانت بار، در امتداد بخشی از حصار در لبه شمال شرقی ملک راند [ترجمه ترگمان]در طول تور pickup اخیر، فرانک شارپ به همراه بخشی از حصار در حاشیه شمال شرقی ملک رانندگی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A pickup truck backs slowly out of a space and taps the bumper of a nearby minivan.
[ترجمه گوگل]یک وانت به آرامی از فضایی خارج می شود و به سپر مینی ون نزدیک می زند [ترجمه ترگمان]یک کامیون کوچک به آرامی از فضایی خارج می شود و به سپر یک مینی ون نزدیک تلنگر می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. On a recent morning, Evers steered his pickup truck through a Central California almond grove, his drawling sales pitch at the ready.
[ترجمه گوگل]در یک صبح اخیر، اورس وانت خود را از میان یک باغ بادام مرکزی کالیفرنیا هدایت کرد، زمین فروش کششی او آماده بود [ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، Evers وانت خود را در یک بیشه بادام واقع در کالیفرنیا هدایت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Six years ago, filling the tank of his pickup truck cost Mr. Passman less than $30. Now, he is paying more than $70.
[ترجمه گوگل]شش سال پیش، پر کردن باک پیکاپ تراک او برای آقای پاسمن کمتر از 30 دلار هزینه داشت اکنون او بیش از 70 دلار می پردازد [ترجمه ترگمان]شش سال پیش، پر کردن مخزن ماشینش برای آقای \"Passman\" کم تر از ۳۰ دلار بود حالا بیشتر از ۷۰ دلار پول میده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I would love to trade this car for a pickup truck.
[ترجمه گوگل]من خیلی دوست دارم این ماشین را با یک پیکاپ عوض کنم [ترجمه ترگمان]دوست دارم این ماشین رو با یه کامیون حمل کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• small truck, delivery truck, freight truck
پیشنهاد کاربران
( also informal pickup ) a small vehicle with an open part at the back in which goods can be carried یک وسیله نقلیه کوچک با یک قسمت باز در پشت که می توان کالاها را در آن حمل کرد وانت
پیکاپ یا کامیون پیکاپ، کامیون سبکی است که دارای یک کابین محصور است و یک قسمت پشتی آن از یک تخت حمل بار تشکیل شده است که توسط سه دیوار کم ارتفاع بدون سقف محصور شده است ( این قسمت پشتی تخت باری گاهی از یک ... [مشاهده متن کامل]
درب عقب تشکیل شده و قابل جابجایی است. ) . 1 - در استرالیا و نیوزلند، هم پیکاپ ها و هم کوپه ها را utes می نامند که مخفف عبارت utility automjet است.
وانت دو کابین.
a truck with an open back and low sides وانت
A truck with an open back and low sides _وانت ( N. )