pickled

/ˈpɪkəld//ˈpɪkəld/

(خودمانی) مست، پاتیل، ترشی (انداخته)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: preserved or steeped in a solution such as brine, vinegar, formaldehyde, or the like.

جمله های نمونه

1. pickled carrots
ترشی هویج

2. By this time, he was hopelessly pickled.
[ترجمه گوگل]در این زمان، او ناامیدانه ترشی شده بود
[ترجمه ترگمان]تا این زمان، او به طور نا امید کننده ای از خود بی خود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I got really pickled at Pat's party.
[ترجمه ممدوح] من واقعا در چشن پت حالم گرفته شد
|
[ترجمه گوگل]من واقعا در مهمانی پت ترشی شدم
[ترجمه ترگمان] من واقعا توی مهمونی \"پت\" ترشی گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A jar of pickle will contain pickled cabbage.
[ترجمه گوگل]یک شیشه ترشی حاوی کلم ترشی است
[ترجمه ترگمان] یه شیشه ترشی، ترشی کلم رو پر میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The onions had been pickled in brine.
[ترجمه گوگل]پیازها را در آب نمک ترشی کرده بودند
[ترجمه ترگمان]پیازها هم از آب نمک خیس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you guys like garlic, this pickled garlic is killer stuff.
[ترجمه گوگل]اگر شما سیر دوست دارید، این سیر ترشی یک چیز قاتل است
[ترجمه ترگمان]، اگه شما از سیر خوشتون میاد این pickled سیر killer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was completely pickled.
[ترجمه گوگل]او کاملا ترشی شده بود
[ترجمه ترگمان]کاملا سرخوش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To my surprise, the pickled onions were the source of this interest.
[ترجمه گوگل]در کمال تعجب، پیاز ترشی منبع این علاقه بود
[ترجمه ترگمان]به نظر من، ترشی و پیاز سرچشمه این علاقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The capers are usually pickled in a white wine vinegar to preserve them.
[ترجمه گوگل]کپرها را معمولاً در سرکه شراب سفید ترشی می‌کنند تا نگهداری شوند
[ترجمه ترگمان]The معمولا در سرکه سفید سرکه pickled تا آن ها را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pickled cucumbers and beetroot and horseradish sauce topped the bill.
[ترجمه گوگل]خیارشور و سس چغندر و ترب در صدر فهرست قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]خیاره ای برشی و سس beetroot و سس horseradish بالای این لایحه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I wondered if there might be a pickled heart tucked in among all the livers, kidneys, and spleens.
[ترجمه گوگل]تعجب کردم که آیا ممکن است قلب ترشی در بین تمام جگرها، کلیه ها و طحال ها وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که آیا در میان همه جگر، کلیه ها، طحال و طحال وجود دارد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His breath smelt of the black pickled olives she had first tasted on the voyage from Dingle.
[ترجمه گوگل]نفس او بوی ترشی زیتون سیاهی را می داد که برای اولین بار در سفر از دینگل چشیده بود
[ترجمه ترگمان]بوی ترشی و زیتون سیاه که نخستین بار در سفر from چشیده بود به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Smell of beer and pickled meat.
[ترجمه گوگل]بوی آبجو و گوشت ترشی
[ترجمه ترگمان] بوی آبجو و ترشی رو حس می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are also available pickled in cans.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین به صورت ترشی در قوطی موجود هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در قوطی های کنسرو شده قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• soured, preserved in brine; (slang) drunk, intoxicated by alcohol
pickled vegetables, meat, and so on have been kept in vinegar or salt water to preserve them.
someone who is pickled is drunk; an informal use.
see also pickle.

پیشنهاد کاربران

در زبان انگلیسی، واژه ها و عبارت های بسیار زیادی برای توصیف حالت "مستی" وجود دارد که هر کدام بار معنایی، سطح شدت و منشأ متفاوتی دارند. در اینجا به برخی از مهم ترین و رایج ترین آن ها همراه با علت نامگذاری و معادل فارسی آن ها ( بدون آوانویسی لاتین ) پرداخته می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
🍷 1. Drunk
- معنی فارسی: مست
- علت نامگذاری: این واژه، شکل ساده و استاندارد گذشتهٔ فعل "drink" ( نوشیدن ) است و به حالت عمومی ناشی از مصرف بیش از حد الکل اشاره دارد.
- - -
🛠️ 2. Hammered
- معنی فارسی: چکش کاری شده ( یا به طور عامیانه: �مثل چکش خورده� )
- علت نامگذاری: این عبارت یک استعاره است و به حالتی اشاره دارد که فرد از نظر فیزیکی و ذهنی، مانند فلزی که تحت ضربات چکش قرار گرفته، �کج و معوج� و �از شکل افتاده� به نظر می رسد. این حالت، عدم تعادل و از دست دادن کنترل بر حرکات بدن را تداعی می کند.
- - -
🥴 3. Wasted
- معنی فارسی: تباه شده یا �به درد نخور�
- علت نامگذاری: این اصطلاح به این idea اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که دیگر نمی تواند عملکرد مفیدی داشته باشد، گویی �تباه� یا �هدر رفته� است.
- - -
💥 4. Smashed
- معنی فارسی: خرد شده یا �له شده�
- علت نامگذاری: این واژه حس تخریب و از هم پاشیدگی ناشی از مستی شدید را منتقل می کند، گویی فرد �خرد� شده است.
- - -
🥃 5. Plastered
- معنی فارسی: گچ گیری شده
- علت نامگذاری: این اصطلاح به این concept اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که گویی به جایی چسبیده یا بی حرکت شده ( مثل دیواری که گچ گیری شده ) یا اینکه صورتش بر اثر مستی سرخ شده ( مثل رنگ گچ ) .
- - -
🚗 6. Tanked
- معنی فارسی: باک پرکون ( یا �مثل باک پر� )
- علت نامگذاری: این عبارت از دنیای خودروها گرفته شده و به این idea اشاره دارد که فرد آنقدر الکل مصرف کرده که گویی باک بنزینش �پر� شده است.
- - -
🚛 7. Trashed
- معنی فارسی: آشغالی یا �به هم ریخته�
- علت نامگذاری: این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد آنقدر مست است که رفتاری زننده یا غیرقابل کنترل دارد، گویی به �آشغال� تبدیل شده است.
- - -
🧱 8. Buzzed
- معنی فارسی: سبک مست ( حالت خفیف مستی )
- علت نامگذاری: این اصطلاح به حس وزوز یا vibration خفیفی اشاره دارد که پس از مصرف مقدار کمی الکل در بدن ایجاد می شود.
- - -
🥴 9. Inebriated
- معنی فارسی: مست ( رسمی تر )
- علت نامگذاری: این واژه ریشه در زبان لاتین ( "inebriare" به معنی �مست کردن� ) دارد و یک term رسمی تر برای توصیف حالت مستی است.
- - -
🎉 10. Tipsy
- معنی فارسی: تلوتلوخوران ( مستی خیلی خفیف )
- علت نامگذاری: این واژه به حالت ناپایداری و تلوتلو خوردن خفیف ناشی از مصرف الکل اشاره دارد.
- - -
💎 سایر عبارات کلیدی:
- Legless: به معنی �بی پا� - اشاره به عدم توانایی در ایستادن.
- Under the influence: به معنی �تحت تأثیر� - یک عبارت حقوقی و رسمی.
- Three sheets to the wind: یک اصطلاح دریانوردی به معنی �کاملاً مست�.
- Seeing double: به معنی �دو تا دیدن� - اشاره به تاری دید.
- On a bender: به معنی �در حال عیاشی� - دورهٔ طولانیِ مصرف الکل.
Blitzed حمله شده منگ شده
Canned قوطی شده مست لایعقل
Pickled ترشی انداخته شده مست واریکده
Sloshed چلچلوغ شده مست لایعقل
Wrecked wrecked تخریب شده
- - -
🤔 چرا این همه اصطلاح؟
تنوع فوق العادهٔ این واژه ها ( که به صدها مورد می رسد ) نشان دهندهٔ چند چیز است:
1. خلاقیت زبانی: مردم همیشه برای توصیف حالت های پیچیدهٔ انسانی راه های جدید و اغلب طنزآمیز پیدا می کنند.
2. سطح بندی شدت مستی: هر اصطلاح می تواند به درجه ای خاص از مستی اشاره کند ( از "buzzed" خفیف تا "comatose" شدید ) .
3. جنبه های فرهنگی و طنز: بسیاری از این اصطلاحات برای پنهان کاری، شوخی یا توصیف غیرمستقیم این حالت به کار می روند.
Deep seek

in a liquid containing salt or vinegar
شور
شور ( سبزیجات )
ترشی شده
خمار
مست
مثال؛
He went out and got completely pickled last night.
A person might say, “I’m going to get pickled at the bar tonight. ”
Someone might comment, “She was so pickled that she couldn’t even walk straight. ”
I'm pickled :i has drunk a lot of alcohol
من خیلی مست کرده ام
I'm in a pickle :i'm in trouble
من گرفتارم
ترشی
معمولا با غذا خورده می شود