pick up breakfast

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
برداشتن / گرفتن / خریدن / تحویل گرفتن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فیزیکی – برداشتن ) :**
به معنای برداشتن چیزی از زمین یا سطح.
مثال: Pick up the book from the floor.
...
[مشاهده متن کامل]

کتاب رو از زمین بردار
2. ** ( خرید/تحویل – روزمره ) :**
به معنای خریدن یا گرفتن چیزی از فروشگاه یا رستوران.
مثال: I’ll pick up breakfast on my way to work.
توی راه به محل کار صبحانه می گیرم
3. ** ( جمع آوری – اجتماعی ) :**
به معنای تحویل گرفتن یا برداشتن چیزی که آماده است.
مثال: She went to pick up her package.
رفت بسته اش رو تحویل بگیره
4. ** ( رشد/بهبود – استعاری ) :**
گاهی برای اشاره به بهتر شدن یا افزایش سرعت/قدرت.
مثال: Sales are starting to pick up again.
فروش دوباره داره بهتر می شه
- - -
🔸 مترادف ها:
collect – buy – fetch – take – gather – improve