pick a quarrel

جمله های نمونه

1. I don't want to pick a quarrel with her.
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم با او دعوا کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم با او دعوا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That dog will pick a quarrel with anyone he meets.
[ترجمه گوگل]آن سگ با هرکسی که ملاقات کند دعوا می کند
[ترجمه ترگمان]این سگ با هر کسی که باه اش ملاقات میکنه دعوا میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He tried to pick a quarrel with me about it but I refused to discuss the matter.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد در این مورد با من دعوا کند اما من حاضر به بحث در این مورد نشدم
[ترجمه ترگمان]سعی کرد در این باره با من دعوا کند، اما من از بحث در این مورد امتناع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Are you trying to pick a quarrel ?
[ترجمه گوگل]آیا سعی می کنید یک نزاع را انتخاب کنید؟
[ترجمه ترگمان]داری سعی می کنی یه دعوا راه بندازی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But it is hard to pick a quarrel with pasta.
[ترجمه گوگل]اما انتخاب نزاع با ماکارونی سخت است
[ترجمه ترگمان]اما انتخاب کردن با پاستا مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He seemed determined to pick a quarrel with us.
[ترجمه گوگل]او مصمم به نظر می رسید که با ما دعوا کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید مصمم است با ما دعوا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was clearly in a mood to pick a quarrel with anybody.
[ترجمه گوگل]او به وضوح تمایل داشت که با کسی دعوا کند
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که حوصله دعوا کردن با هر کسی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Leave him alone, he is apt to pick a quarrel within a group.
[ترجمه گوگل]او را به حال خود رها کنید، او مستعد نزاع در یک گروه است
[ترجمه ترگمان]او را تنها بگذارید، او می خواهد با یک گروه در یک گروه نزاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For all these reasons, he decided to pick a quarrel with Miss Wackles without delay.
[ترجمه گوگل]به همه این دلایل، او تصمیم گرفت بدون معطلی با خانم وکلز دعوا کند
[ترجمه ترگمان]به این دلایل، تصمیم گرفت بدون معطلی با دوشیزه Wackles دعوا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dog will pick a quarrel with any other one he meets.
[ترجمه گوگل]سگ با هر کس دیگری که ملاقات کند دعوا می کند
[ترجمه ترگمان]سگ با هر کس دیگری که ملاقات می کند دعوا خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mary tried to pick a quarrel with her husband, but the latter just ignored her.
[ترجمه گوگل]مری سعی کرد با شوهرش دعوا کند، اما شوهرش فقط به او توجهی نکرد
[ترجمه ترگمان]مری سعی کرد با شوهرش دعوا کند، اما دومی او را نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. See how pick a quarrel with me!
[ترجمه گوگل]ببین چطور با من دعوا می کنی!
[ترجمه ترگمان]ببین با من دعوا راه انداختی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Let her alone! She didn't pick a quarrel with you!
[ترجمه گوگل]او را تنها بگذار! او با شما دعوا نکرد!
[ترجمه ترگمان]! ولش کن اون با تو دعوا نکرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have no animosity against him, and he's clearly seeking to pick a quarrel with me.
[ترجمه گوگل]من هیچ خصومتی با او ندارم و او به وضوح به دنبال نزاع با من است
[ترجمه ترگمان]من هیچ خصومتی با او ندارم و او آشکارا می خواهد با من دعوا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• start a fight

پیشنهاد کاربران

( عمداً ) دعوا راه انداختن
مثال: Some kids were teasing him, trying to pick a fight.

بپرس