picayune

/ˌpɪkiˈjuːn//ˌpɪkiˈjuːn/

معنی: پست، بی ارزش، جزئی، ناچیز
معانی دیگر: سکه ی کم ارزش، پشیز، پول سیاه، هر چیز کم ارزش، پیش پا افتاده، اندک، خرده پا، picayubnish جزئی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having little value or significance; small; paltry.
مترادف: insignificant, petty, piddling, trifling
مشابه: inconsequential, little, mean, minor, negligible, niggling, nugatory, paltry, small, trivial

- She gets impatient when her mother only wants to talk about picayune matters.
[ترجمه گوگل] وقتی مادرش فقط می خواهد در مورد مسائل پیکایون صحبت کند، بی تاب می شود
[ترجمه ترگمان] وقتی مادرش فقط می خواد راجع به مسائل picayune حرف بزنه، بی تاب می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: small-minded; petty; stingy.
مترادف: little, petty
مشابه: niggling
اسم ( noun )
مشتقات: picayunish (adj.), picayunishly (adv.), picayunishness (n.)
(1) تعریف: a coin formerly in circulation in states of the southern United States worth five cents or one half of a Spanish real.

(2) تعریف: anything trifling, small, or trivial.
مشابه: nothing, trifle, triviality

جمله های نمونه

1. it is not even worth a picayune
یک پشیز هم نمی ارزد.

2. their research programs are still relatively picayune
برنامه های پژوهشی آنها هنوز نسبتا پیش پا افتاده است.

3. A few cuts and bruises are picayune compared to what might have happened.
[ترجمه گوگل]چند بریدگی و کبودی در مقایسه با آنچه ممکن است اتفاق افتاده باشد، بسیار بد است
[ترجمه ترگمان]چند بریدگی و کوفتگی در مقایسه با اتفاقاتی که ممکن است رخ داده باشد، ناچیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His action was unwarranted, picayune, and vindictive.
[ترجمه گوگل]اقدام او غیرقابل توجیه، کینه توزانه و کینه توزانه بود
[ترجمه ترگمان]عمل او بی دلیل، picayune و انتقام جویی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Old editions of the Times Picayune, New Orleans' daily newspaper, have been successfully used by the researchers to produce butanol from the cellulose in the paper.
[ترجمه گوگل]نسخه های قدیمی Times Picayune، روزنامه روزانه نیواورلئان، با موفقیت توسط محققان برای تولید بوتانول از سلولز موجود در مقاله استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]نسخه های قدیمی روزنامه Times Picayune، روزنامه New Orleans، با موفقیت توسط محققین به منظور تولید butanol از سلولز در کاغذ مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The misery suffered in this war makes your own problems seem pretty picayune.
[ترجمه گوگل]بدبختی متحمل شده در این جنگ باعث می شود که مشکلات خود شما بسیار مشکل به نظر برسند
[ترجمه ترگمان]بدبختی که در این جنگ رنج می برد باعث می شود مشکلات شما به نظر خیلی خوب برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A few burns to the feet and ankles are picayune compared to what might have happened.
[ترجمه گوگل]چند سوختگی در پاها و مچ پاها در مقایسه با آنچه ممکن است اتفاق افتاده باشد بسیار بد است
[ترجمه ترگمان]چند تا سوختگی روی پاها و مچ پا در مقایسه با آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد، ناچیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The trouble with your studying is that you spend too much time on picayune details and not enough on the really important matters.
[ترجمه گوگل]مشکل مطالعه شما این است که زمان زیادی را صرف جزئیات پیکایونه می کنید و به اندازه کافی روی مسائل واقعا مهم نمی گذرانید
[ترجمه ترگمان]مشکل مطالعه شما این است که شما زمان زیادی را صرف جزئیات picayune می کنید و به اندازه کافی در مسائل مهم نیستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. FAITH LAPIDUS: Project organizers hope to re-create wetlands in Picayune Strand and nearby lands by redirecting the flow of water in that area.
[ترجمه گوگل]FAITH LAPIDUS: سازمان دهندگان پروژه امیدوارند با تغییر مسیر جریان آب در آن منطقه، تالاب‌هایی را در Picayune Strand و سرزمین‌های مجاور دوباره ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]- ایمان LAPIDUS: سازمان دهندگان پروژه امیدوارند که با تغییر مسیر جریان آب در این منطقه تالاب را در استرند Picayune و زمین های اطراف مجددا ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Update: West has been ruled out of Sunday's game against Detroit because of a sprained right ankle, the New Orleans Times Picayune reports.
[ترجمه گوگل]به روز رسانی: نیواورلئان تایمز پیکایونه گزارش می دهد که وست به دلیل رگ به رگ شدن مچ پای راست از بازی یکشنبه مقابل دیترویت محروم شده است
[ترجمه ترگمان]روزنامه New Orleans Times Picayune گزارش داد: \" به روز به هنگام سازی: غرب از بازی روز یکشنبه در مقابل دیترویت رد شده است، زیرا مچ راست رگ به رگ شده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پست (صفت)
humble, abject, base, ignoble, vile, poor, mean, contemptible, despicable, inferior, lowly, slight, small, little, subservient, base-born, brutish, infamous, villainous, vulgar, caddish, shoddy, bathetic, pimping, low, brummagem, cheap, menial, lousy, currish, sordid, dishonorable, runty, servile, footy, wretched, poky, hokey-pokey, lowborn, ungenerous, lowbred, low-level, shabby, picayune, pint-size, pint-sized, scurvy, snippy, third-rate

بی ارزش (صفت)
naught, null, trifling, trashy, brummagem, worthless, valueless, junky, worm-eaten, raffish, punk, fustian, no-par, picayune, picayunish, rubbishy, unvalued, waff

جزئی (صفت)
slight, small, little, immaterial, minute, inconspicuous, potty, paltry, partial, petty, remote, extrinsic, nominal, retail, negligible, fiddling, inappreciative, inconsiderable, peppercorn, imperceptible, inappreciable, peddling, snatchy, picayune, picayunish, piddling, rushy

ناچیز (صفت)
poor, little, vain, tiny, scrimp, trivial, straw, meager, potty, runty, negligible, fiddling, inconsiderable, insignificant, peppercorn, sparing, inconsequential, inappreciable, peddling, teeny, nugatory, picayune, piddling, pint-size, pint-sized, small-time

انگلیسی به انگلیسی

• any coin of small value; penny; worthless thing
worthless; cheap, low in value; trivial

پیشنهاد کاربران

بپرس