piazza

/piˈæzə//pɪˈætsə/

(ایتالیا) میدان شهر (به ویژه اگر اطراف آن ساختمان باشد)، گذر سر پوشیده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: piazzas
(1) تعریف: a public square, usu. the main or only square, esp. in an Italian town or city.

(2) تعریف: in New England, a porch or veranda.

جمله های نمونه

1. The church is a short walk from Piazza Dante.
[ترجمه گوگل]این کلیسا در فاصله کوتاهی از میدان دانته قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این کلیسا یک قدم کوتاه از (پیاتزا)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A boy is flying a kite in the piazza.
[ترجمه گوگل]پسری در پیازا در حال پرواز بادبادک است
[ترجمه ترگمان]یک پسربچه در میدان piazza به پرواز درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Piazza Duomo suffered terribly, although the cathedral itself remained largely intact.
[ترجمه گوگل]Piazza Duomo به شدت آسیب دید، اگرچه خود کلیسای جامع تا حد زیادی دست نخورده باقی ماند
[ترجمه ترگمان](پیاتزا)بشدت رنج می برد، اگرچه خود کلیسا تا حد زیادی دست نخورده باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From the piazza he brought one of the packages that had been part of their luggage down from San Francisco.
[ترجمه گوگل]از میدان یکی از بسته‌هایی را که بخشی از چمدان‌هایشان بود از سانفرانسیسکو پایین آورد
[ترجمه ترگمان]او از میدان یکی از بسته هایی را آورد که بخشی از luggage را از سانفرانسیسکو گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The deserted piazza glistened under the streetlights.
[ترجمه گوگل]میدان متروک زیر چراغ های خیابان می درخشید
[ترجمه ترگمان]میدان deserted در زیر نور چراغ های خیابان می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Following the presentation by Fehr, Piazza said, many of the players were wary about spending more time away from home.
[ترجمه گوگل]پیاتزا گفت که پس از ارائه توسط Fehr، بسیاری از بازیکنان در مورد گذراندن زمان بیشتری در خارج از خانه محتاط بودند
[ترجمه ترگمان](پیاتزا)در ادامه سخنرانی خود گفت بسیاری از بازیکنان در مورد صرف زمان بیشتر از خانه محتاط بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Dodgers won 3-2 as Mike Piazza hit his third homer in four games.
[ترجمه گوگل]داجرز 3-2 پیروز شد و مایک پیاتزا سومین هومر خود را در چهار بازی زد
[ترجمه ترگمان]تیم داجرز در ۴ - ۲ به پیروزی دست یافت، در حالی که مایک پیاتزا)در چهار بازی به مقام سوم خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In three-plus seasons, Piazza has averaged one home run for every at-bats.
[ترجمه گوگل]در بیش از سه فصل، پیازا به‌ازای هر خفاش، یک بار خانگی را به خود اختصاص داده است
[ترجمه ترگمان]در سه فصل به علاوه (پیاتزا)به طور متوسط یک خانه برای هر خفاش داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Three sides of the Piazza were bordered by arched colonnades, tiers upon tiers of them, like a massive wedding cake.
[ترجمه گوگل]سه طرف پیازا با ستون‌های قوسی شکل، مثل یک کیک عروسی عظیم، اطراف آن قرار داشت
[ترجمه ترگمان]سه طرف میدان (پیاتزا)با ردیف ستون های قوسی، ردیف به ردیف از آن ها، درست مانند یک کیک عروسی بزرگ، احاطه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Piazza, Covent Gdn, WC
[ترجمه گوگل]پیازا، کاونت گدن، WC
[ترجمه ترگمان](پیاتزا)، کاونت گاردن، چین غربی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the market closed in 197 the piazza narrowly survived being turned into an office development.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بازار در سال 197 بسته شد، میدان به سختی از تبدیل شدن به یک ساختمان اداری جان سالم به در برد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بازار در ۱۹۷ باشگاه بسته شد، میدان به سختی به سمت توسعه اداری تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their guests were assembling in the open-air piazza below.
[ترجمه گوگل]مهمانان آنها در میدان روباز پایین جمع می شدند
[ترجمه ترگمان]guests در میدان open در پایین به هم جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They sat on the piazza and talked with Grandmother while Grandfather listened, working quietly among his roses.
[ترجمه گوگل]آنها روی میدان نشستند و با مادربزرگ صحبت کردند در حالی که پدربزرگ گوش می داد و آرام در میان گل های رز خود کار می کرد
[ترجمه ترگمان]در میدان piazza نشسته بودند و با مادربزرگ صحبت می کردند و پدربزرگ به آرامی در میان گل های سرخ او کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The piazza itself was filled with the stalls of local merchants and shopkeepers.
[ترجمه گوگل]خود میدان مملو از غرفه های تجار و مغازه داران محلی بود
[ترجمه ترگمان]میدان piazza پر از the تجار محلی و تجار محلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dodgers catcher Mike Piazza, who participated in the 1993 series, returned with a sore arm.
[ترجمه گوگل]مایک پیازا، شکارچی داجرز، که در سریال سال 1993 شرکت کرد، با بازوی دردناک بازگشت
[ترجمه ترگمان]Dodgers catcher، مایک پیاتزا)، که در سری ۱۹۹۳ شرکت کرده بود، با یک بازوی زخمی برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (italian) plaza, public square; concourse, city square; balcony, veranda

پیشنهاد کاربران

میدان بازار
مکان باز درشهر که معمولا آنجا تجمع می کنند
بالکن، ایوان
صحن ( در مکان های زیارتی )

بپرس