pia mater

/ˈpiːəˈmɑːtər//ˈpiːəˌælməˈmɑːtə/

(کالبد شناسی) نرم شامه، نرم شامه، تش، نرم شامه، ام الرقیق، ام الدماه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the innermost of three vascular membranes that envelop the brain and the spinal cord. (See arachnoid, dura mater.)

جمله های نمونه

1. Between the pia mater and the neural elements is a thin layer of neuroglial processes, firmly adherent to the pia mater.
[ترجمه گوگل]بین پیا ماده و عناصر عصبی یک لایه نازک از فرآیندهای نوروگلیال وجود دارد که به طور محکم به پیا ماده می چسبد
[ترجمه ترگمان]pia و عناصر عصبی یک لایه نازک از فرآیندهای neuroglial هستند که محکم به نرم شامه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The human fetus dura mater and pia mater were studied by using a scanning electron microscopy and a computer image processing system(C.
[ترجمه گوگل]دورا ماتر و پیا ماتر جنین انسان با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی و یک سیستم پردازش تصویر کامپیوتری (C
[ترجمه ترگمان]سخت شامه و نرم شامه با استفاده از یک میکروسکوپ الکترونی اسکن و یک سیستم پردازش تصویر کامپیوتری مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are fine arterial networks in the pia mater of the brain stem.
[ترجمه گوگل]شبکه های شریانی ظریفی در پیا ماتر ساقه مغز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]شبکه های شریانی خوبی در the of مغز وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Real space filled with cerebrospinal fluid located between the pia mater and the arachnoid membrane.
[ترجمه گوگل]فضای واقعی پر از مایع مغزی نخاعی که بین پیا ماتر و غشای عنکبوتیه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]فضای واقعی پر از مایع مغزی - نخاعی است که بین نرم شامه و عنکبوتیه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The nerve roots in epidural space segments were enwrapped in spinal pia mater, arachnoid and spinal dura mater, and the thickness of capsule gradually increased as layers grew.
[ترجمه گوگل]ریشه های عصبی در بخش های فضای اپیدورال در پیا ماتر نخاعی، عنکبوتیه و سختی نخاعی پیچیده شد و ضخامت کپسول به تدریج با رشد لایه ها افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]ریشه های عصبی در بخش های تومورهای اپیدورال، enwrapped در نخاع pia، عنکبوتیه و نخاع قرار دارند و ضخامت کپسول به تدریج افزایش پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The choroid plexus is composed of loose connective tissue of the pia mater.
[ترجمه گوگل]شبکه مشیمیه از بافت همبند شل پیا ماتر تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]شبکه کوروئید از بافت همبند loose the تشکیل یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Angiogenin was expressed weakly but widely in rat brain, the expression was relatively strong in cerebral pia mater, ependyma, and vessels.
[ترجمه گوگل]ResultsAngiogenin ضعیف اما به طور گسترده در مغز موش بیان شد، بیان در پیا ماتر مغزی، اپاندیم، و عروق نسبتا قوی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج Angiogenin ضعیف اما به طور گسترده در مغز موش بیان شد، بیان نسبتا قوی در نرم شامه، ependyma و vessels بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Various part of brain substance was: medulla ( pars ventralis ), cortex ( pars dorsalis ), pia mater encephali.
[ترجمه گوگل]بخش‌های مختلف ماده مغز عبارت بودند از: بصل النخاع (پارس بطنی)، قشر (پارس دورسالیس)، پیا ماتر آنسفالی
[ترجمه ترگمان]بخش های مختلفی از مواد مغز عبارتند از: medulla (پارس ventralis)، cortex (پارس dorsalis)، pia mater
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A network of extremely small blood vessels passing between the pia mater and the cerebral cortex.
[ترجمه گوگل]شبکه ای از رگ های خونی بسیار کوچک که بین پیا ماده و قشر مغز عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]شبکه ای متشکل از رگ های خونی بسیار کوچک بین the و پوسته مغزی عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس