1. Physiology is the study of how living things work.
[ترجمه گوگل]فیزیولوژی مطالعه نحوه عملکرد موجودات زنده است
[ترجمه ترگمان]فیزیولوژی، مطالعه این است که چگونه موجودات زنده کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The medicine chemically affects your physiology.
[ترجمه گوگل]دارو از نظر شیمیایی بر فیزیولوژی شما تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]دارو به طور شیمیایی بر فیزیولوژی شما تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She knows physiology from beginning to end.
[ترجمه گوگل]او فیزیولوژی را از ابتدا تا انتها می داند
[ترجمه ترگمان]از اول تا آخر از فیزیولوژی هم خبر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His new contribution to the advancement of physiology was well appreciated.
[ترجمه گوگل]سهم جدید او در پیشرفت فیزیولوژی به خوبی مورد قدردانی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سهم جدید او در پیشرفت فیزیولوژی به خوبی مورد تقدیر قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Physiology and anatomy are basic to medical science.
[ترجمه گوگل]فیزیولوژی و آناتومی پایه ای برای علم پزشکی هستند
[ترجمه ترگمان]فیزیولوژی و کالبدشناسی برای علم پزشکی پایه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He bought a book about physiology.
[ترجمه گوگل]او یک کتاب در مورد فیزیولوژی خرید
[ترجمه ترگمان]او کتابی درباره فیزیولوژی خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But physiology was also a family activity; he had a laboratory at his spacious home in London.
[ترجمه گوگل]اما فیزیولوژی نیز یک فعالیت خانوادگی بود او یک آزمایشگاه در خانه بزرگ خود در لندن داشت
[ترجمه ترگمان]اما فیزیولوژی هم یک فعالیت خانوادگی بود؛ یک آزمایشگاه در خانه وسیع خود در لندن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. As a specialist in pathology, physiology and pharmacology, Mrs Coll received many teaching awards.
[ترجمه گوگل]خانم کول به عنوان متخصص پاتولوژی، فیزیولوژی و فارماکولوژی جوایز آموزشی بسیاری دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]خانم کول به عنوان متخصص در زمینه آسیب شناسی، فیزیولوژی و داروشناسی، بسیاری از جوایز آموزشی را دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Tree physiology and dendrochronology are just two of the possible applications for portable computer tomography.
[ترجمه گوگل]فیزیولوژی درخت و دندروکرونولوژی تنها دو مورد از کاربردهای ممکن برای توموگرافی کامپیوتری قابل حمل هستند
[ترجمه ترگمان]فیزیولوژی درخت و dendrochronology فقط دو مورد از کاربردهای ممکن برای پرتونگاری کامپیوتری قابل حمل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. That was good psychology, and good physiology.
[ترجمه گوگل]این روانشناسی و فیزیولوژی خوب بود
[ترجمه ترگمان]این روانشناسی خوب و فیزیولوژی خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Attractive subject combinations with psychology are pharmacology, physiology and behavioural neuroscience.
[ترجمه گوگل]ترکیب موضوعی جذاب با روانشناسی عبارتند از فارماکولوژی، فیزیولوژی و علوم اعصاب رفتاری
[ترجمه ترگمان]ترکیب های موضوع Attractive با روان شناسی، داروشناسی، فیزیولوژی و علوم اعصاب رفتاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Clearly there is a complex mixture of physiology and psychology in this situation.
[ترجمه گوگل]واضح است که در این شرایط ترکیب پیچیده ای از فیزیولوژی و روانشناسی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]واضح است که در این وضعیت یک ترکیب پیچیده از فیزیولوژی و روان شناسی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In health services, juniors learned about anatomy and physiology and participated in a one-day job shadow.
[ترجمه گوگل]در خدمات بهداشتی، نوجوانان در مورد آناتومی و فیزیولوژی یاد گرفتند و در سایه شغلی یک روزه شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]در خدمات بهداشتی، جوانان در مورد کالبدشناسی و فیزیولوژی یاد گرفتند و در یک سایه کاری یک روزه شرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The session may cover the background anatomy and physiology necessary for the understanding of diseases treated on the ward.
[ترجمه گوگل]این جلسه ممکن است زمینه آناتومی و فیزیولوژی لازم برای درک بیماری های درمان شده در بخش را پوشش دهد
[ترجمه ترگمان]جلسه ممکن است آناتومی صورت و فیزیولوژی لازم برای درک بیماری هایی که در بخش درمان می شوند را پوشش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Does this deny any connection between the physiology of black athletes and their sporting achievements?
[ترجمه گوگل]آیا این ارتباط بین فیزیولوژی ورزشکاران سیاه پوست و دستاوردهای ورزشی آنها را رد می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا این امر ارتباط بین فیزیولوژی ورزش کاران سیاه و دستاوردهای ورزشی آن ها را تکذیب می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید