physiologist

/ˌfɪziˈɑːlədʒəst//ˌfɪzɪˈɒlədʒɪst/

معنی: تن کردشناس، ویژه گر فیزیولوژی
معانی دیگر: ویژه گر فیزیولوژی، تن کردشناس

جمله های نمونه

1. He was ambitious to be recognized as a physiologist as successful as his father.
[ترجمه گوگل]او جاه طلب بود که به عنوان یک فیزیولوژیست به اندازه پدرش موفق شناخته شود
[ترجمه ترگمان]او جاه طلب بود که به عنوان یک physiologist موفق به عنوان پدر خود شناخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It includes doctors Nick Walters, an exercise physiologist, and Tim Leigh, an expert in the clinical side of nutrition.
[ترجمه گوگل]این شامل پزشکان نیک والترز، فیزیولوژیست ورزشی، و تیم لی، متخصص در جنبه بالینی تغذیه است
[ترجمه ترگمان]این گروه شامل دکترها، نیک والترز، an ورزشی، و تیم لی، متخصص در بخش بالینی تغذیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They're supported by teams of physiologists and laboratory researchers.
[ترجمه گوگل]آنها توسط تیم هایی از فیزیولوژیست ها و محققان آزمایشگاهی پشتیبانی می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها توسط تیم هایی از محققان physiologists و آزمایشگاه حمایت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Psychologists and physiologists have always been resigned to using statistical analyses to extract meaning from and interpret their data.
[ترجمه گوگل]روانشناسان و فیزیولوژیست ها همیشه از استفاده از تجزیه و تحلیل های آماری برای استخراج معنا و تفسیر داده های خود صرف نظر کرده اند
[ترجمه ترگمان]روانشناسان و physiologists همواره از تجزیه و تحلیل های آماری برای استخراج معانی و تفسیر داده های آن ها استعفا داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But anatomists and physiologists will not find an ape, or a bull, or for that matter instincts.
[ترجمه گوگل]اما آناتومیست‌ها و فیزیولوژیست‌ها میمون، گاو نر یا غرایز را پیدا نمی‌کنند
[ترجمه ترگمان]اما anatomists و physiologists یک میمون پیدا نخواهند کرد، یا گاو نر یا برای آن غریزه ماده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He began his academic career as a physiologist and pharmacologist.
[ترجمه گوگل]او فعالیت علمی خود را به عنوان فیزیولوژیست و فارماکولوژیست آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]حرفه آکادمیک خود را به عنوان a و داروساز آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So Dreadco's physiologists are setting up a variable-pressure metabolic laboratory to study the matter.
[ترجمه گوگل]بنابراین فیزیولوژیست های Dreadco در حال ایجاد یک آزمایشگاه متابولیک با فشار متغیر برای مطالعه این موضوع هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین physiologists های Dreadco یک آزمایشگاه متابولیک تحت فشار متغیر را برای مطالعه این موضوع تنظیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For much of the 1950s physiologists probed the visual cortex using the single cell recording technique.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از دهه 1950 فیزیولوژیست ها قشر بینایی را با استفاده از تکنیک ضبط تک سلولی کاوش کردند
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از دهه ۱۹۵۰ physiologists با استفاده از تکنیک ضبط سلول منفرد، قشر بینایی را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In 1850 German physiologist Hermann von Helmholtz attached wires to a frog's leg muscle so that when the muscle contracted it broke a circuit.
[ترجمه گوگل]در سال 1850 فیزیولوژیست آلمانی هرمان فون هلمهولتز سیم هایی را به ماهیچه پای قورباغه وصل کرد به طوری که وقتی عضله منقبض شد، یک مدار قطع شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۵۰ physiologist آلمانی هرمان فون هلمهولتز سیم های متصل به ماهیچه پای قورباغه را وصل کرد، به طوری که وقتی عضلات منقبض شدند، یک مدار ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Russian physiologist who observed conditioned salivary responses in dogs ( 1849 - 1936 ).
[ترجمه گوگل]فیزیولوژیست روسی که پاسخ های بزاق شرطی شده را در سگ ها مشاهده کرد (1849-1936)
[ترجمه ترگمان]physiologist روسی که واکنش های شرطی مشروط را در سگ ها مشاهده کرد (۱۸۴۹ - ۱۹۳۶)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The physiologist Otto Loewi was working on me mechanism of nerve action, in particular on the chemicals produced bynerve endings.
[ترجمه گوگل]فیزیولوژیست Otto Loewi روی مکانیسم عملکرد اعصاب من کار می کرد، به ویژه روی مواد شیمیایی تولید شده توسط انتهای عصب
[ترجمه ترگمان]The اوتو لوئوی به طور خاص بر روی من کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Best: american - born Canadian physiologist noted for his work on the discovery and application of insulin.
[ترجمه گوگل]بهترین: فیزیولوژیست کانادایی متولد آمریکا که به دلیل کار خود در زمینه کشف و کاربرد انسولین شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]بهترین: physiologist آمریکایی متولد آمریکا برای کار خود در زمینه اکتشاف و استفاده از انسولین اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I think a physiologist ought to know what to spray on his fruit trees.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم یک فیزیولوژیست باید بداند که چه چیزی روی درختان میوه خود اسپری کند
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم یک آدم physiologist باید بداند که روی درخت های میوه خود چه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the same time as Muybridge, the physiologist and photographer Etienne-Jules Marey was also using photography to analyse movement.
[ترجمه گوگل]همزمان با مایبریج، فیزیولوژیست و عکاس Etienne-Jules Marey نیز از عکاسی برای تجزیه و تحلیل حرکت استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]در همان زمان به عنوان muybridge، the و عکاس اتین - Jules نیز از عکاسی برای تحلیل حرکت استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تن کردشناس (اسم)
physiologist

ویژه گر فیزیولوژی (اسم)
physiologist

انگلیسی به انگلیسی

• person who studies physiology, one who studies the functions and activity of the body
a physiologist is a person who studies human and animal bodies and how they work.

پیشنهاد کاربران

physiologist ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: کاراندام‏شناس
تعریف: فرد متخصصی که کارِ اندام های موجود زنده و اجزای آنها را مطالعه می‏کند

بپرس