physical education

/ˈfɪzɪkəlˌedʒəˈkeɪʃən//ˈfɪzɪkəlˌedʒʊˈkeɪʃən/

ورزش، تربیت بدنی، تربیت بدنی a physical education class in our university کلاس تربیت بدنی در دانشگاه ما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: instruction in sports, exercise, and the care and hygiene of the human body, esp. as a course or program in a school or college.

جمله های نمونه

1. Karen taught physical education, so she was in good shape.
[ترجمه P] کارن تربیت بدنی آموزش می داد و در شرایط بدنی خوبی بود
|
[ترجمه گوگل]کارن تربیت بدنی تدریس می کرد، بنابراین او در وضعیت خوبی بود
[ترجمه ترگمان]کارن به تربیت بدنی آموزش داده بود، بنابراین او در شرایط خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Physical Education department endeavours to provide a broadly based service for all students and staff within the University.
[ترجمه گوگل]دپارتمان تربیت بدنی در تلاش است تا خدمات گسترده ای را برای همه دانشجویان و کارکنان دانشگاه ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]اداره تحصیلات فیزیکی تلاش می کند تا یک سرویس گسترده برای تمام دانشجویان و کارکنان در دانشگاه فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yet in 1of the 6 music or physical education, or both, have more than one.
[ترجمه گوگل]با این حال، در 1 نفر از 6 موسیقی یا تربیت بدنی، یا هر دو، بیش از یکی دارند
[ترجمه ترگمان]با این وجود در هر یک از ۶ مدرسه یا آموزش فیزیکی، یا هر دو، بیش از یک نفر داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is when the physical education program takes place as well, including a fair number of intramural sports.
[ترجمه گوگل]این زمانی است که برنامه تربیت بدنی نیز شامل تعداد مناسبی از ورزش های درون مدرسه ای انجام می شود
[ترجمه ترگمان]این زمانی است که برنامه آموزشی فیزیکی در حال انجام است، از جمله تعداد زیادی از ورزش های intramural
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Third period, after the usual hallway crush, is physical education.
[ترجمه گوگل]دوره سوم، پس از له شدن معمول راهرو، تربیت بدنی است
[ترجمه ترگمان]دوره سوم، بعد از درهم شکستن hallway معمول، آموزش فیزیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to the report, physical education classes around the nation are not demanding enough.
[ترجمه گوگل]بر اساس این گزارش، کلاس های تربیت بدنی در سراسر کشور به اندازه کافی نیاز ندارند
[ترجمه ترگمان]براساس این گزارش، کلاس های آموزش فیزیکی در سراسر کشور به اندازه کافی مورد نیاز نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What teaching quality might look like in drama, physical education, music and art, for instance, scarcely gets a mention.
[ترجمه گوگل]به‌عنوان مثال، کیفیت تدریس در نمایش، تربیت بدنی، موسیقی و هنر به سختی قابل ذکر است
[ترجمه ترگمان]چیزی که باعث می شود کیفیت تدریس مثل نمایش، آموزش فیزیکی، موسیقی و هنر به نظر برسد، به ندرت به آن اشاره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The maximum capacity for students in the girls' physical education locker room is 30.
[ترجمه گوگل]حداکثر ظرفیت دانشجویان در رختکن تربیت بدنی دخترانه 30 نفر می باشد
[ترجمه ترگمان]حداکثر گنجایش دانشجویان در رخت کن تربیت بدنی دختران ۳۰ سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. History, geography, technology, music, religious education, art and physical education were not dealt with in separate departments.
[ترجمه گوگل]تاریخ، جغرافیا، فناوری، موسیقی، تربیت دینی، هنر و تربیت بدنی در بخش‌های جداگانه رسیدگی نشد
[ترجمه ترگمان]تاریخ، جغرافیا، فن آوری، موسیقی، آموزش مذهبی، هنر و آموزش فیزیکی در بخش های جداگانه ای صورت نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He retired as head of the men's physical education department at Central Missouri State University in 197
[ترجمه گوگل]او در سال 197 به عنوان رئیس بخش تربیت بدنی مردان در دانشگاه ایالتی میسوری مرکزی بازنشسته شد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۷ به عنوان رئیس بخش آموزش جسمی مردان در دانشگاه ایالتی میسوری بازنشسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Physical education is highly valued and forms part of a fully integrated educational programme based on a unitary conception of man.
[ترجمه گوگل]تربیت بدنی از ارزش بالایی برخوردار است و بخشی از یک برنامه آموزشی کاملاً یکپارچه بر اساس یک تصور واحد از انسان است
[ترجمه ترگمان]آموزش فیزیکی به شدت ارزشمند است و بخشی از یک برنامه آموزشی کاملا یکپارچه را براساس یک مفهوم واحد از انسان شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Obviously, the physical education becomes the essential condition of continuing modern civilization.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که تربیت بدنی شرط اساسی تداوم تمدن مدرن است
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که آموزش فیزیکی شرایط اساسی تداوم تمدن مدرن محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through research, Team Teaching in senior school that physical education and health classes are operable, can be used.
[ترجمه گوگل]از طریق تحقیق می توان از آموزش تیمی در مقطع ارشد که کلاس های تربیت بدنی و بهداشت قابل اجرا هستند استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]از طریق تحقیق، آموزش تیمی در یک مدرسه عالی که آموزش فیزیکی و کلاس های بهداشت قابل استفاده هستند، قابل استفاده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fourth part is the measure of Chinese physical education institute.
[ترجمه گوگل]بخش چهارم معیار انستیتو تربیت بدنی چین است
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم معیار موسسه آموزش فیزیکی چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• education of health maintenance via physical activity, development of physical stamina, gym, sports
physical education consists of the lessons in school in which children do physical exercises or take part in physical games or sports. physical education is often abbreviated to `pe'.

پیشنهاد کاربران

تربیت بدنی
به معنی ( = تربیت بدنی یا ورزش کردن = ) هست که مخففش میشه P. E که زنگ ورزش مدرسه رو P. E میگن تو کشور های انگلیسی زبان. . . . ( تا جایی که میدونم )
Physical education
تربیت بدنی
مخفف:P. E
Physical edution
معنیش میشه ورزش یا تربیت بدنی مخففP. E هم هست
مخفف~P. E.
وسایل ورزشی

ورزش - تربیت بدنی
P. e. or physical education

بپرس