phyle

/ˈfaɪl//ˈfaɪl/

معنی: قبیله
معانی دیگر: (در سازمان سیاسی آتن باستان) بخش بزرگ، فایلی، یونان باستان قبیله، عشیره، طایفه

جمله های نمونه

1. The simon-pure culture could exceed era, politics, nation, phyle, national boundaries, gradation, religion and link with the hearts of everybody.
[ترجمه گوگل]فرهنگ ناب سیمون می تواند فراتر از دوران، سیاست، ملت، شاخه، مرزهای ملی، درجه بندی، مذهب و پیوند با قلب همه باشد
[ترجمه ترگمان]فرهنگ pure (سیمون)می تواند از عصر، سیاست، ملت، phyle، مرزه ای ملی، درجه بندی، مذهب و ارتباط با قلب هر کسی تجاوز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They work hard in reduce the discrimination and conflict of the minority, phyle and religion.
[ترجمه گوگل]آنها برای کاهش تبعیض و درگیری اقلیت، مذهب و مذهب سخت تلاش می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در کاهش تبعیض و کش مکش اقلیت، phyle و مذهب، سخت کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Guoren were members of the gens who ruled the country, they appeared with the forming of phyle kin relationship in social system and ended with the collapse of it.
[ترجمه گوگل]گورن از تیره‌ای بودند که بر کشور حکومت می‌کردند، با شکل‌گیری روابط فامیلی در نظام اجتماعی ظاهر شدند و با فروپاشی آن پایان یافتند
[ترجمه ترگمان]Guoren، اعضای گروه gens بودند که بر کشور حکومت می کردند، با تشکیل روابط خویشاوندی قوم شناختی در نظام اجتماعی ظاهر شدند و با فروپاشی آن به پایان رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At the same time, through constructing the new generation within phyle, the searching rate in optimization of the algorithm is increased.
[ترجمه گوگل]در عین حال، با ساخت نسل جدید در فیل، سرعت جستجو در بهینه‌سازی الگوریتم افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]در عین حال، از طریق ساخت نسل جدید در phyle، نرخ جستجو در بهینه سازی الگوریتم افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the south of China, especially in Fujian and Guangdong, the influence of phyle is already noticed by a few Chinese and foreign scholars.
[ترجمه گوگل]در جنوب چین، به ویژه در فوجیان و گوانگدونگ، تأثیر فیل قبلاً توسط چند محقق چینی و خارجی مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در جنوب چین، به خصوص در فوجیان و Guangdong، نفوذ of توسط تعدادی از محققان چینی و خارجی مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For the simon-pure culture could exceed era, politics, nation, phyle, national boundaries, gradation, religion and link with the hearts of everybody.
[ترجمه گوگل]زیرا فرهنگ ناب سیمون می تواند از دوران، سیاست، ملت، شاخه، مرزهای ملی، درجه بندی، مذهب فراتر رود و با قلب همه پیوند بخورد
[ترجمه ترگمان]برای (سیمون)فرهنگ، فرهنگ، ملت، phyle، مرزه ای ملی، درجه بندی، مذهب و ارتباط با قلب هر کس می تواند تجاوز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the simon-pure culture could exceed era, politics, nation, phyle, national boundaries, gradation, religion and link with the hearts of everybody.
[ترجمه گوگل]اما فرهنگ ناب سیمون می‌تواند فراتر از دوران، سیاست، ملت، شاخه، مرزهای ملی، درجه‌بندی، مذهب و پیوند با قلب همه باشد
[ترجمه ترگمان]اما فرهنگ pure (سیمون)می تواند از دوران، سیاست، ملت، phyle، مرزه ای ملی، درجه بندی، مذهب و ارتباط با قلب هر کسی تجاوز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قبیله (اسم)
tribe, generation, caste, phylum, clan, gens, phyle

پیشنهاد کاربران

در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�برbor� به معنی گروه، دسته ( انسان و. . . ) است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورتهای�فایلphyleبه معنی، قبیله، گروه قومی، دسته انسانی�، �فایلتیکphyletic تبار ونژاد در زیست شناسی� و�فایلیسسphyesisسیر تکامل نژادی در جانور وگیاه� در زبان انگلیسی به کار میرود. در همه این معنی ها تبار، گروه انسانی وقومی، قبیله و گروه مدنظراست. دراینجا تبدیل ب به ف وهمچنین تبدیل ر به لام راداریم یعنی بر> فایلphyle. کاربرد برbor در اری:�بربرbor bor آیم رت
...
[مشاهده متن کامل]

هونشو یعنی گروه گروه ودسته دسته انسان به خونشون رفتند. لازم به ذکر است که�برbor� درلری دارای معانی مختلفی است که ذکر آنها خارج از موضوع است.

بپرس