1. He was also interested in phrenology and conducted a male voice choir.
[ترجمه گوگل]او همچنین به فرنولوژی علاقه مند بود و یک گروه کر صدای مردان را رهبری می کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین به phrenology علاقه مند بود و گروه کر مردان را هدایت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Phrenology also acted as a stepping-stone to various social crusades and encouraged women to take a pride in themselves.
[ترجمه گوگل]فرنولوژی همچنین به عنوان پله ای برای جنگ های صلیبی مختلف اجتماعی عمل کرد و زنان را تشویق کرد که به خود افتخار کنند
[ترجمه ترگمان]Phrenology همچنین به عنوان مرحله ای از جنگ های صلیبی اجتماعی مختلف عمل کرد و زنان را تشویق کرد که به خودشان افتخار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That would be the modern verdict on phrenology.
[ترجمه گوگل]این حکم مدرن در مورد فرنولوژی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این حکم جدید در مورد phrenology است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Phrenology: Study the shape of the skull as an indication of mental abilities and character traits.
[ترجمه گوگل]فرنولوژی: شکل جمجمه را به عنوان نشانه ای از توانایی های ذهنی و ویژگی های شخصیتی مطالعه کنید
[ترجمه ترگمان]Phrenology: شکل جمجمه را به عنوان نشانه ای از توانایی های ذهنی و ویژگی های شخصیتی مورد مطالعه قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Though absurdly unscientific even for its time, phrenology was remarkably prescient - up to a point.
[ترجمه گوگل]گرچه حتی برای زمان خود به طرز غیرعمدی غیرعلمی بود، فرنولوژی به طرز قابل توجهی پیشگو بود - تا حدی
[ترجمه ترگمان]اگرچه در زمان آن حتی به طرز عجیبی غیر علمی به نظر می رسد، جمجمه خوانی به طور قابل ملاحظه ای قبل از آن است که به یک نقطه توجه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Young cleric : Your phrenology tests indicate a high level to mental stress, specifically in this area.
[ترجمه گوگل]روحانی جوان: آزمایشات فرنولوژی شما نشان دهنده سطح بالایی از استرس روانی، به ویژه در این زمینه است
[ترجمه ترگمان]روحانی جوان: آزمون های phrenology نشان دهنده سطح بالایی از استرس ذهنی، به ویژه در این حوزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Phrenology came from the theories of the idiosyncratic Viennese physician Franz Joseph Gall ( 1758 - 1828 ).
[ترجمه گوگل]فرنولوژی از نظریه های پزشک وینی خاص، فرانتس ژوزف گال (1758 - 1828) ناشی شده است
[ترجمه ترگمان]Phrenology از نظریه های پزشک ویژه وین به نام فرانز جوزف گال (۱۷۵۸ - ۱۸۲۸)سرچشمه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Phrenology was an antecedent of modern nEuroscience.
[ترجمه گوگل]فرنولوژی مقدمه ای از علوم اعصاب مدرن بود
[ترجمه ترگمان]Phrenology an از neuroscience مدرن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Craniology, phrenology and eugenics, once-respectable fields of endeavour that are now regarded with a shudder, may shriek from time to time, but few sane people pay attention to them.
[ترجمه گوگل]جمجمه‌شناسی، فرنولوژی و اصلاح نژاد، رشته‌های تلاشی که زمانی قابل احترام بودند و اکنون با لرزش به آنها نگاه می‌شود، ممکن است هر از گاهی فریاد بزنند، اما افراد عاقل کمی به آنها توجه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]craniology، جمجمه خوانی و نژادی، که روزگاری با لرزشی در تلاش هستند، ممکن است گاه به گاه فریاد بکشند، اما چند نفر عاقل به آن ها توجه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. One of the natural protuberances on the human skull, considered to have significance in phrenology.
[ترجمه گوگل]یکی از برآمدگی های طبیعی روی جمجمه انسان که در فرنولوژی اهمیت دارد
[ترجمه ترگمان]یکی از the طبیعی جمجمه انسان، اهمیت آن در phrenology را در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 