1. It's an essay heavy with surplus phrasing.
[ترجمه گوگل]این یک مقاله سنگین با عبارت های اضافی است
[ترجمه ترگمان]این یک مقاله سنگین با جمله بندی مازاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The phrasing of the report is ambiguous.
3. I don't remember her exact phrasing.
4. The singer was criticized for her poor phrasing.
[ترجمه گوگل]این خواننده به دلیل بیان ضعیفش مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این خواننده به خاطر طرز بیان ضعیف خود مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The phrasing of the contract is rather ambiguous.
6. The phrasing of the question was vague.
7. Her phrasing, as ever, is faultless.
[ترجمه گوگل]جمله بندی او، مثل همیشه، بی عیب و نقص است
[ترجمه ترگمان]phrasing، مثل همیشه، بی عیب و نقص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There was no tactful way of phrasing what he wanted to say.
[ترجمه گوگل]هیچ روش زیرکانه ای برای بیان آنچه می خواست بگوید وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی برای آن نبود که آنچه را می خواست بگوید به زبان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The unfortunate phrasing of his sentence hardly made things sound any better.
[ترجمه گوگل]عبارت تاسف بار جمله او به سختی اوضاع را بهتر به نظر می رساند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این جمله به زحمت همه چیز را بهتر ادا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A great deal of faulty question phrasing stems from survey workers being over-involved in their own ideas.
[ترجمه گوگل]بسیاری از عبارتبندیهای نادرست سؤال از درگیر شدن بیش از حد کارکنان نظرسنجی در ایدههای خود ناشی میشود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جملات ناقص و معیوب از کارگران نظرسنجی ناشی از بیش از حد در ایده های خود نشات می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His design had to reveal the pattern and phrasing of the dream world he wished to conjure up.
[ترجمه گوگل]طراحی او باید الگوی و عبارتی از دنیای رویایی را که می خواست تجسم کند، آشکار می کرد
[ترجمه ترگمان]طرح او عبارت بود از نشان دادن الگو و تعبیر دنیای رویایی که او می خواست آن را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The team rejected traditional Biblical phrasing, figuring they would be unfamiliar or unappealing to the target audience.
[ترجمه گوگل]این تیم عبارات سنتی کتاب مقدس را رد کردند و تصور کردند که آنها برای مخاطب هدف ناآشنا یا جذاب نیستند
[ترجمه ترگمان]این تیم تعبیر سنتی از کتاب مقدس را رد کرد و فکر کرد که آن ها برای مخاطب هدف نا آشنا و نا آشنا خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Good phrasing is all important: it has to set and keep the dancers going.
[ترجمه گوگل]جمله بندی خوب همه چیز مهم است: باید رقصندگان را تنظیم کند و ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]عبارت خوب همه چیز مهم است: آن باید تنظیم شود و رقصندگان را در حال حرکت نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Most physicists would object to this way of phrasing things.
[ترجمه گوگل]اکثر فیزیکدانان به این شیوه بیان چیزها اعتراض دارند
[ترجمه ترگمان]اکثر فیزیکدانان در این روش بیان کردن چیزها اعتراض می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I usually play with my own phrasing and kind of jazz it up a little.
[ترجمه گوگل]من معمولا با عبارات خودم می نوازم و کمی آن را جاز می کنم
[ترجمه ترگمان]من معمولا با خودم بازی می کنم و یه کم جاز می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید