phototaxis

/ˌfotəˈtæksəs//ˌfotəˈtæksəs/

معنی: نور گرایی، نورواکنش
معانی دیگر: (زیست شناسی) شید آرایی، فروغ آرایی، واکنش سازواره به نور، فتوتاکسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: phototactic (adj.), phototaxy (n.)
• : تعریف: the self-determined movement of an organism toward or away from light.

جمله های نمونه

1. Based on the laboratory culture, microscope observation and phototaxis test, developmental stages of the life cycle of Enteromorpha prolifera were studied.
[ترجمه گوگل]بر اساس کشت آزمایشگاهی، مشاهده میکروسکوپی و تست فوتوتاکسی، مراحل رشد چرخه زندگی Enteromorpha prolifera مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]براساس فرهنگ آزمایشگاهی، مشاهده میکروسکوپ و آزمایش phototaxis، مراحل رشد چرخه حیات of prolifera مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Scientists invented a mosquito-repellent device using mosquito's phototaxis.
[ترجمه گوگل]دانشمندان با استفاده از فتوتاکسی پشه ها یک دستگاه دافع پشه اختراع کردند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان دستگاه دافع پشه را با استفاده از پشه mosquito اختراع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Phototaxis is stronger, often should turn basin.
[ترجمه گوگل]فوتوتاکسی قوی تر است، اغلب باید حوضه تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]Phototaxis قوی تر است، اغلب باید حوضه را بچرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This ability is crucial for phototaxis – the swimming towards light exhibited by many zooplankton larvae.
[ترجمه گوگل]این توانایی برای فوتوتاکسی بسیار مهم است - شنا کردن به سمت نوری که توسط بسیاری از لاروهای زئوپلانکتون به نمایش گذاشته شده است
[ترجمه ترگمان]این توانایی برای phototaxis حیاتی است - شنا به سمت نور که توسط بسیاری از لارو zooplankton به نمایش گذاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Moths are killed by fully utilizing the phototaxis of the moths and the power grid, and the killed moths fall into a pond and are taken as the nutriment for pond life.
[ترجمه گوگل]شب پره ها با استفاده کامل از فوتوتاکسی پروانه ها و شبکه برق کشته می شوند و پروانه های کشته شده در حوضچه می افتند و به عنوان ماده غذایی برای زندگی برکه گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]Moths با استفاده کامل از phototaxis بید و شبکه برق کشته می شوند و بیدها به درون یک برکه می افتند و به عنوان the برای زندگی تالاب به دام می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Understanding phototaxis thus unravels the first steps of eye evolution.
[ترجمه گوگل]بنابراین درک فوتوتاکسی اولین مراحل تکامل چشم را آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین درک phototaxis اولین گام از تکامل چشم را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Taking advantage of phototaxis of insects, the electric fly-flap can even kill mosquitoes and flies even in day time.
[ترجمه گوگل]با بهره گیری از فوتوتاکسی حشرات، فلای فلپ الکتریکی حتی می تواند پشه ها و مگس ها را حتی در روز بکشد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از phototaxis حشرات، حتی ممکن است حتی در هنگام روز هم پشه و هم مگس ها را بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gametes showed intensive positive phototaxis, after syngamy, motile zygotes showed negative phototaxis.
[ترجمه گوگل]گامت ها فوتوتاکسی مثبت شدید را نشان دادند، پس از سنگامی، زیگوت های متحرک فوتوتاکسی منفی را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]gametes نشان داد که پس از syngamy، motile zygotes منفی intensive منفی نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, U. arcuata showed positive phototaxis in red, blue and yellow light, which become more sensitive under red light than blue and yellow.
[ترجمه گوگل]با این حال، U arcuata نور تاکسی مثبتی را در نور قرمز، آبی و زرد نشان داد که در زیر نور قرمز حساس تر از آبی و زرد می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، یو arcuata نور مثبت در نور قرمز، آبی و زرد نشان داد که در نور قرمز نسبت به آبی و زرد حساسیت بیشتری پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The background light influences phototaxis of Round scad on the horizontal gradient condition, The influence weakens with the increasing light intensity.
[ترجمه گوگل]نور پس زمینه بر فوتوتاکسی Round scad بر روی شرایط گرادیان افقی تأثیر می گذارد، تأثیر با افزایش شدت نور ضعیف می شود
[ترجمه ترگمان]نور پس زمینه phototaxis از scad گرد بر روی شرایط گرادیان افقی را تحت تاثیر قرار می دهد، که تاثیر با شدت نور رو به افزایش تضعیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Using the phototaxis of insects, the technique of trapping lights with photoelectric inducement made the control of agricultural pests effectively.
[ترجمه گوگل]با استفاده از فوتوتاکسی حشرات، تکنیک به دام انداختن چراغ ها با القای فوتوالکتریک، کنترل آفات کشاورزی را به طور موثر انجام داد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از phototaxis حشرات، تکنیک به دام انداختن نور با محرک فتوالکترونیک، کنترل آفات زراعی را به طور موثر انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Adult phototaxis and first instar larva eat rotten organic matter.
[ترجمه گوگل]فوتوتاکسی بالغ و لارو سن اول مواد آلی فاسد را می خورند
[ترجمه ترگمان]phototaxis بزرگ سال و لارو first اول ماده آلی پوسیده را می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many contemporary marine invertebrates still employ the strategy for phototaxis .
[ترجمه گوگل]بسیاری از بی مهرگان دریایی معاصر هنوز از استراتژی فوتوتاکسی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از invertebrates های دریایی معاصر هنوز استراتژی for را به کار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Male adult, 2nd-instar and 3rd-instar larvae all had strong negative phototaxis.
[ترجمه گوگل]لاروهای نر بالغ، سن 2 و سن 3 همه دارای فوتوتاکسی منفی قوی بودند
[ترجمه ترگمان]نر بالغ، ۲ - و سه نوزاد instar همگی phototaxis منفی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نورگرایی (اسم)
heliotaxis, phototropism, phototaxis

نورواکنش (اسم)
phototaxis

تخصصی

[صنایع غذایی] نور گرایی : حرکت بعضی موجودات زنده مثل میکرو ارگانیسم ها به سمت نور
[زمین شناسی] نورجنبش، نورگرائی، نورواکنش جنبش حاصل از شبیه سازی توسط نور.

انگلیسی به انگلیسی

• response or movement in response to light stimulus (biology)

پیشنهاد کاربران

phototaxis ( زیست شناسی - میکرب شناسی )
واژه مصوب: نوررَوی
تعریف: حرکت مستقیم یا غیرمستقیم اندامگان به سمت شدت نور بیشتر

بپرس