photostat

/ˈfoʊtəstæt//ˈfəʊtəstæt/

معنی: رونوشت برداری بوسیله عکاسی، دستگاه عکسبرداری از اسناد، رونوشت تهیه کردن
معانی دیگر: (نام بازرگانی)، دستگاه فتوکپی، فتوکپی، اسباب عکس برداری مستقیم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: trademark for a camera device used to make picturelike copies of printed matter.

(2) تعریف: (l.c.) a copy made by this device.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: photostates, photostating, photostated
مشتقات: photostatic (adj.)
• : تعریف: (l.c.) to make a copy of (a document or the like) using a Photostat.

جمله های نمونه

1. On the available photostat of the photostat some ranks and names are unfortunately rather obscure.
[ترجمه گوگل]متأسفانه در فتواستات موجود فوتواستات، برخی از رتبه ها و نام ها نسبتاً مبهم هستند
[ترجمه ترگمان]در the موجود of چند ردیف و اسامی متاسفانه مبهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can operate a facsimile machine and a photostat.
[ترجمه گوگل]من می توانم یک دستگاه فکس و یک دستگاه فوتو استات کار کنم
[ترجمه ترگمان]من می توانم یک دستگاه نمابر و یک دستگاه photostat (photostat)را راه اندازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm good at operating a fax machine, a photostat, and a microcomputer.
[ترجمه گوگل]من در کار با دستگاه فکس، فتوستات و میکرو کامپیوتر خوب هستم
[ترجمه ترگمان]من در عمل کردن یک ماشین فاکس، یک ماشین photostat و یک برنامه مخصوص برنامه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stick the cushions of printer, photostat and other home electric equipment.
[ترجمه گوگل]بالشتک های چاپگر، فوتوستات و سایر تجهیزات برقی خانگی را بچسبانید
[ترجمه ترگمان]از cushions چاپگر، photostat و سایر تجهیزات برقی خانگی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A photostat copy of this authorisation shall be considered as effective and valid as the original.
[ترجمه گوگل]یک کپی فوتواستات این مجوز باید به اندازه نسخه اصلی موثر و معتبر تلقی شود
[ترجمه ترگمان]یک نسخه کپی از این مجوز باید به عنوان یک نسخه موثر و معتبر در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A Photostat copy of this authorization shall be considered as effective and valid as the original.
[ترجمه گوگل]یک کپی فتوستات این مجوز به اندازه نسخه اصلی موثر و معتبر تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]یک کپی از این اجازه باید به عنوان یک نسخه اصلی و معتبر در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A : Yes. I can operate a photostat.
[ترجمه گوگل]ج: بله من می توانم فتواستات را اجرا کنم
[ترجمه ترگمان]الف: بله من میتونم یه \"photostat\" رو جراحی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "Photostat" is an outdated term for a photocopy.
[ترجمه گوگل]"Photostat" یک اصطلاح قدیمی برای فتوکپی است
[ترجمه ترگمان]واژه \"photostat\" یک واژه منسوخ برای یک رونوشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Please apply a minimum of two of the enclosed shipping labels per package (please Photostat the quantity you require if necessary) and use only the metric system when stating dimensions and weight.
[ترجمه گوگل]لطفاً حداقل دو برچسب حمل و نقل بسته را در هر بسته اعمال کنید (لطفاً مقدار مورد نیاز خود را در صورت لزوم Photostat کنید) و برای بیان ابعاد و وزن فقط از سیستم متریک استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا حداقل دو برچسب حمل و نقل را در هر بسته اعمال کنید (لطفا مقدار مورد نیاز را در صورت لزوم تنظیم کنید)و تنها در هنگام بیان ابعاد و وزن از سیستم متریک استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رونوشت برداری بوسیله عکاسی (اسم)
photocopy, photostat

دستگاه عکسبرداری از اسناد (اسم)
photostat

رونوشت تهیه کردن (فعل)
photostat

انگلیسی به انگلیسی

• duplicate, copy; copy machine, machine for duplicating documents
copy or duplicate a document
a photostat is a particular type of photocopy; photostat is a trademark.

پیشنهاد کاربران

بپرس