photosensitive

/ˌfoʊtoʊˈsensətɪv//ˌfəʊtəʊˈsensətɪv/

حساس نسبت به نور، شید سوهشمند، دارای حساسیت نسبت به نور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: photosensitivity (n.)
• : تعریف: sensitive to light or radiation.

جمله های نمونه

1. One development of the optical encoder employs two photosensitive devices with a small relative displacement.
[ترجمه گوگل]یکی از توسعه‌های رمزگذار نوری از دو دستگاه حساس به نور با جابجایی نسبی کوچک استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]یکی از توسعه کدگذار نوری دو دستگاه حساس به نور را با یک جابجایی نسبی نسبی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stereolithography works by steering laser beams through a photosensitive liquid that solidifies when it is exposed to enough light.
[ترجمه گوگل]استریولیتوگرافی با هدایت پرتوهای لیزر از طریق مایع حساس به نور عمل می کند که وقتی در معرض نور کافی قرار می گیرد جامد می شود
[ترجمه ترگمان]Stereolithography با هدایت پرتوه ای لیزری از طریق یک مایع حساس به نور کار می کند که زمانی که در معرض نور کافی قرار می گیرد، سفت و سخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They made their discovery while experimenting with photosensitive drugs.
[ترجمه گوگل]آنها در حین آزمایش داروهای حساس به نور به کشف خود دست یافتند
[ترجمه ترگمان]آن ها کشف خود را در حین آزمایش با داروهای حساس به نور انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Whirler: Machine which applies photosensitive coating to printing plates.
[ترجمه گوگل]Whirler: ماشینی که پوشش حساس به نور را روی صفحات چاپ اعمال می کند
[ترجمه ترگمان]Whirler: ماشینی که پوشش حساس نور را برای چاپ صفحات اعمال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Image forming unit has a photosensitive drum unit and a developing unit.
[ترجمه گوگل]واحد شکل دهی تصویر دارای یک واحد درام حساس به نور و یک واحد در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]واحد تشکیل تصویر یک واحد درام حساس به نور و یک واحد در حال توسعه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Specifically disclosed is a photosensitive composition for volume hologram recording characterized by containing a photopolymerizable, volume-expandable compound and a photopolymerization initiator.
[ترجمه گوگل]به طور خاص یک ترکیب حساس به نور برای ضبط هولوگرام حجمی فاش شده است که دارای یک ترکیب قابل انبساط با فتوپلیمریزاسیون و یک آغازگر فوتوپلیمریزاسیون است
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، یک ترکیب حساس به نور برای آهنگ ضبط صدا است که با گنجاندن یک ترکیب photopolymerizable، حجم قابل ارتقا حجم و یک گرداننده photopolymerization مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this paper, a new diazo photosensitive reagent 5 - dibutoxyl - 4 - piperidinophenyl diazonium zinc chloride double salt was synthesized in sevens steps starting from 4 - dihydroxybenzene.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، یک معرف جدید دیازو حساس به نور 5-دیبوتوکسیل-4-پیپریدینوفنیل دیازونیوم نمک مضاعف روی کلرید در هفت مرحله با شروع از 4-دی هیدروکسی بنزن سنتز شد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، یک معرف جدید نور حساس به نور ۵ - dibutoxyl - ۴ - piperidinophenyl دی آزونیوم zinc دی آزونیوم را دو برابر شده در مراحل اولیه از ۴ - dihydroxybenzene سنتز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Process for manufacturing photosensitive flat-panel with Se allotropic P. N or N. P structure.
[ترجمه گوگل]فرآیند تولید صفحه تخت حساس به نور با ساختار P N یا N P آلوتروپیک Se
[ترجمه ترگمان]فرآیند تولید صفحه تخت حساس به نور با سینیور allotropic P N یا N ساختار P
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even more specialized glasses include optical, photosensitive, metallic, and fibre - optic.
[ترجمه گوگل]حتی از عینک های تخصصی تر نیز می توان به عینک های نوری، حساس به نور، فلزی و فیبر نوری اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]حتی لیوان های تخصصی دیگر شامل نور، نور، فلزی، و فیبر نوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Diagnostic criteria and principles of management of photosensitive dermatitis induced by cosmetics.
[ترجمه گوگل]معیارهای تشخیصی و اصول مدیریت درماتیت حساس به نور ناشی از لوازم آرایشی
[ترجمه ترگمان]معیارهای تشخیصی و اصول مدیریت of حساس به نور توسط لوازم آرایشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The volt-ampere characteristic property with photodiode and photosensitive audion is the basis designing an experiment's.
[ترجمه گوگل]ویژگی مشخصه ولت آمپر با فتودیود و آئودیون حساس به نور اساس طراحی یک آزمایش است
[ترجمه ترگمان]ویژگی مشخصه V - آمپر با photodiode و نور نور، اساس طراحی یک آزمایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An electron tube with a photosensitive cathode.
[ترجمه گوگل]یک لوله الکترونی با کاتد حساس به نور
[ترجمه ترگمان]یک لوله الکترونی با کاتد حساس به نور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is the good stabilizer of photosensitive resin, sensitive emulsion, synthetic resin.
[ترجمه گوگل]این تثبیت کننده خوب رزین حساس به نور، امولسیون حساس، رزین مصنوعی است
[ترجمه ترگمان]این تثبیت کننده خوب رزین حساس به نور، امولسیون حساس و رزین مصنوعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] حساس به نور

انگلیسی به انگلیسی

• sensitive to light

پیشنهاد کاربران

نور حساس ( صفت ) : حساس به نور یا تحریک شده توسط نور

بپرس