photophobia

/foʊtəˈfoʊbiːə//ˌfəʊtəʊˈfəʊbjə/

نور هراسی، شید ترسی، فوتوفوبی، نور ترسی، نور گریزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: photophobic (adj.)
• : تعریف: an abnormal fear of or painful sensitivity to light, sometimes resulting from eye ailments.

جمله های نمونه

1. Associated vomiting and photophobia. Family history of migraine.
[ترجمه گوگل]استفراغ همراه و فتوفوبیا سابقه خانوادگی میگرن
[ترجمه ترگمان]استفراغ و استفراغ تاریخچه خانوادگی میگرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Associated symptoms of nausea, photophobia, and phonophobia were also evaluated.
[ترجمه گوگل]علائم همراه تهوع، فتوفوبیا، و آواز هراسی نیز مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]علایم مرتبط با حالت تهوع، photophobia و phonophobia نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Eye symptoms including photophobia, tears, blurred vision, eye pain and red eyes.
[ترجمه گوگل]علائم چشمی شامل فتوفوبیا، اشک، تاری دید، درد چشم و قرمزی چشم
[ترجمه ترگمان]علایم چشم شامل photophobia، اشک، دید تار، درد چشم و چشمان قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An acute whole-cranial, severe headache associated with fever, photophobia, and stiff neck indicates an infectious process, such as meningitis, until proved otherwise.
[ترجمه گوگل]سردرد حاد کل جمجمه ای و شدید همراه با تب، فتوفوبیا و سفتی گردن نشان دهنده یک فرآیند عفونی مانند مننژیت است تا زمانی که خلاف آن ثابت شود
[ترجمه ترگمان]سردرد شدید کامل - جمجمه، سردرد شدید مرتبط با تب، photophobia، و گردن سفت نشان دهنده یک فرآیند عفونی مانند مننژیت است تا اینکه در غیر این صورت ثابت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Symptoms can include pain, photophobia, and blurred vision secondary to obstructing blood cells.
[ترجمه گوگل]علائم می تواند شامل درد، فتوفوبیا و تاری دید ثانویه به انسداد سلول های خونی باشد
[ترجمه ترگمان]علایم این بیماری می تواند شامل درد، photophobia و بینایی مات در جلوگیری از سلول های خونی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The woman presented with photophobia and reduced vision.
[ترجمه گوگل]زن با فوتوفوبیا و کاهش بینایی مراجعه کرد
[ترجمه ترگمان]زنی که با photophobia و vision reduced شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results:Certain degree of improvement in photophobia symptom and visual acuity are observed in all cases after surgery.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: درجات خاصی از بهبود علائم فوتوفوبیا و حدت بینایی در همه موارد پس از جراحی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]نتایج: درجه پیشرفت در علائم photophobia و acuity بصری در تمام موارد بعد از عمل جراحی مشاهده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Non-nephropathic cystinosis is characterized only by photophobia resulting from corneal cystine crystal accumulation.
[ترجمه گوگل]سیستینوز غیر نفروپاتیک تنها با فوتوفوبیا ناشی از تجمع کریستال سیستین قرنیه مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]- Non فقط توسط photophobia توصیف می شود که ناشی از تجمع بلور cystine cystine است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Patients typically report burning, watering, foreign body sensation, photophobia, pain, decreased vision, and erythema.
[ترجمه گوگل]بیماران معمولاً سوزش، آبریزش، احساس جسم خارجی، فتوفوبیا، درد، کاهش بینایی و اریتم را گزارش می کنند
[ترجمه ترگمان]بیماران به طور معمول سوزاندن، آبیاری، احساس بدنی خارجی، درد، درد، کاهش دید و erythema را گزارش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Patients may report burning, pain, foreign body sensation, photophobia, and blurred vision.
[ترجمه گوگل]بیماران ممکن است سوزش، درد، احساس جسم خارجی، فتوفوبیا و تاری دید را گزارش کنند
[ترجمه ترگمان]بیماران ممکن است سوختن، درد، احساس جسم خارجی، photophobia و تاری دید را گزارش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Patients typically report photophobia, watering, foreign body sensation, grittiness, pain, or circumcorneal injection of the sclera.
[ترجمه گوگل]بیماران معمولاً فتوفوبیا، آبیاری، احساس جسم خارجی، شن، درد، یا تزریق صلبیه به دور قرنیه را گزارش می کنند
[ترجمه ترگمان]بیماران معمولا photophobia، آبیاری، احساس بدنی خارجی، grittiness، درد و یا تزریق circumcorneal را گزارش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This technique helps in relieving photophobia and developing the eyes ability to see sharp in bright light as well as in minimum light condition.
[ترجمه گوگل]این تکنیک به رفع فتوفوبیا و توسعه توانایی چشم برای دیدن واضح در نور روشن و همچنین در شرایط حداقل نور کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این تکنیک به تسکین photophobia و توسعه توانایی چشم ها برای دیدن شارپ در نور روشن و نیز حداقل شرایط نور کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Vitreous hemorrhages present as hazy vision and photophobia with the perception of shadows, floaters, smoke signals, cobwebs, or lines in the visual field.
[ترجمه گوگل]خونریزی زجاجیه به صورت دید مه آلود و فتوفوبیا با درک سایه ها، شناورها، سیگنال های دود، تار عنکبوت یا خطوط در میدان بینایی ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]خونریزی vitreous با ادراک سایه های، floaters، سیگنال های دود، تار عنکبوت و یا خطوط در میدان دیدش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results Postoperative symptoms of photophobia were relived . Postoperative visual acuity was improved.
[ترجمه گوگل]نتایج پس از عمل علائم فوتوفوبیا برطرف شد حدت بینایی بعد از عمل بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]نتایج حاکی از آن بود که نشانه های بیماری photophobia بار دیگر به فراموشی سپرده شده اند postoperative بصری postoperative بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• abnormal fear of light

پیشنهاد کاربران

📋 دوستان در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم photo
📌 این ریشه، معادل "light" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "light" مربوط هستند.
📂 مثال:
🔘 photograph: An image captured using light
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 photographer: A person who records images with light
🔘 photography: The art of capturing light in images
🔘 photographic: Related to capturing light in pictures
🔘 photosynthesis: The process of plants converting light into energy
🔘 photosynthetic: Using light to produce energy
🔘 photocopy: A duplicate made using light
🔘 photocopier: A machine that reproduces images with light
🔘 photogenic: Looking good in lighted images
🔘 photometry: Measuring light intensity
🔘 photon: A particle of light
🔘 photovoltaic: Generating electricity from light
🔘 phototherapy: Using light for medical treatment
🔘 photoelectric: Producing electricity from light
🔘 photochemistry: Chemical reactions triggered by light
🔘 photojournalism: Reporting news through light - captured images
🔘 photojournalist: A journalist who captures news with light
🔘 photoflash: A brief burst of light for photography
🔘 photomicrography: Capturing microscopic images with light
🔘 photobiology: The study of how light affects life
🔘 photoreceptor: A cell that detects light
🔘 photodetector: A device that senses light
🔘 photoelectron: An electron released by light
🔘 photofinish: A race ending decided by light - captured images
🔘 photogrammetry: Measuring distances using light - captured images
🔘 photolysis: Breaking molecules using light
🔘 photomontage: A collage of light - captured images
🔘 photophobia: Sensitivity to bright light
🔘 phototropic: Moving in response to light
🔘 photochromic: Changing color based on light exposure

photophobia ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: نورهراسی
تعریف: ترس از نور یا واکنش منفی شدید به آن

بپرس