photo finish

/ˈfoˌtoʊˈfɪnɪʃ//ˈfəʊtəʊˈfɪnɪʃ/

مسابقه ای که نتیجه ی آن آنقدر نزدیک به هم است که برنده را از روی عکس یا فیلم تعیین می کنند، مسابقه ای که نتیجه ی آن آنقدر نزدیک به هم است که برنده را از روی عکس یا فیلم تعیین می کنند مسابقهی فشرده، نتایج نزدیک به هم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the finish of a race in which the contestants are so close that one or more photographs taken at the moment of crossing the finish line must be examined to determine the winner.

(2) تعریف: (informal) any close competition.

جمله های نمونه

1. It was a photo finish, with three horses neck and neck at the finishing line.
[ترجمه گوگل]این یک عکس پایان بود، با گردن و گردن سه اسب در خط پایان
[ترجمه ترگمان]این یک پایان عکس با سه اسب و گردن در خط پایان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Latest polls suggest Sunday's election will be a photo finish.
[ترجمه گوگل]آخرین نظرسنجی ها حاکی از آن است که انتخابات یکشنبه یک تصویر پایانی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]آخرین نظرسنجی ها نشان می دهند که انتخابات روز یکشنبه به پایان خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. So electronic starting platforms, photocells and photo finish are used to establish the placings.
[ترجمه گوگل]بنابراین از پلتفرم‌های راه‌اندازی الکترونیکی، فتوسل‌ها و فوتو فینیش برای ایجاد محل‌ها استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سکوهای شروع الکترونیکی، photocells و finish برای ایجاد the مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Australian election is heading for a photo finish with the recently installed Labour Prime Minister Julia Gillard up against the Liberal leader Tony Abbott.
[ترجمه گوگل]انتخابات استرالیا با جولیا گیلارد، نخست‌وزیر کارگری که اخیراً منصوب شده، در مقابل تونی ابوت، رهبر لیبرال‌ها قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]انتخابات استرالیا در نظر دارد تا با نخست وزیر حزب کارگر، جولیا گیلارد، در برابر رهبر لیبرال، تونی آبوت، به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Newsmen who covered the campaign foresaw a photo finish.
[ترجمه گوگل]روزنامه نگارانی که این کمپین را پوشش می دادند، تصویر پایانی را پیش بینی می کردند
[ترجمه ترگمان]newsmen که این کمپین را پوشش داده بودند پیش بینی کرده بودند که یک عکس به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In close photo finish races, technical adjudication is now used.
[ترجمه گوگل]در مسابقات پایان عکس نزدیک، اکنون از قضاوت فنی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در پایان مسابقه پایانی عکس، تصمیم فنی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the photographic chemicals market the company offers a range of intermediates and also chemicals for photo finishing.
[ترجمه گوگل]در بازار مواد شیمیایی عکاسی، این شرکت طیف وسیعی از مواد واسطه و همچنین مواد شیمیایی را برای تکمیل عکس ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در بازار مواد شیمیایی عکاسی، شرکت طیف وسیعی از واسط ها و همچنین مواد شیمیایی برای اتمام عکس را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Here the officials checked your number and gave you your side number, for the photo finish.
[ترجمه گوگل]در اینجا مقامات شماره شما را بررسی کردند و شماره جانبی خود را برای تکمیل عکس به شما دادند
[ترجمه ترگمان]در اینجا مقامات شماره شما را بررسی کردند و شماره سمت شما را به شما دادند، چون عکس تمام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A well-organised edition of the Olympics, the Stockholm Games saw the first use of electronic timing equipment, the photo finish and a public addre system.
[ترجمه گوگل]بازی‌های استکهلم که به‌خوبی سازمان‌دهی شده بود، اولین استفاده از تجهیزات زمان‌بندی الکترونیکی، پایان عکس و سیستم آدرس عمومی بود
[ترجمه ترگمان]در بازی های استکهلم، بازی های استکهلم اولین استفاده از تجهیزات زمان بندی الکترونیکی، پایان عکس و یک سیستم addre عمومی را دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A well-organised edition of the Olympics, the Stockholm Games saw the first use of electronic timing equipment, the photo finish and a public address system.
[ترجمه گوگل]بازی‌های استکهلم که به‌خوبی سازمان‌دهی شده بود، اولین استفاده از تجهیزات زمان‌بندی الکترونیکی، پایان عکس و سیستم نشانی عمومی بود
[ترجمه ترگمان]در بازی های استکهلم، بازی های استکهلم اولین استفاده از تجهیزات زمان بندی الکترونیکی، پایان عکس و سیستم آدرس عمومی را دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• race that is so close that the victor can only be determined by examining a photograph; close finish
if a race ends in a photo finish, two or more competitors cross the finishing line so close together that a photograph has to be examined to find out who has won.

پیشنهاد کاربران

( مسابقات )
نتیجه نزدیک ( عبور تقریبا همزمان چند رقیب از خط پایان ) .
photo finish
وقتی که در آخر یک مسابقه حریف ها خیلی به هم نزدیک اند و برای تعیین دقیق برنده مسابقه باید از تکنولوژی فیلم استفاده کرد.
photo finish ( ورزش )
واژه مصوب: پایان نما
تعریف: ← دوربین پایان نما
دست کاری کردن عکس
آخرین عکس

بپرس