phosphorescent

/ˌfɒsfəˈresnt//ˌfɒsfəˈresnt/

معنی: درخشان، تابنده، شب تاب
معانی دیگر: تابنده مثل فسفر

جمله های نمونه

1. Phosphorescent fungi attract night-flying insects, such as moths, which perform the same role.
[ترجمه گوگل]قارچ های فسفری حشرات شب پرنده مانند پروانه را جذب می کنند که همین نقش را دارند
[ترجمه ترگمان]قارچ phosphorescent، حشرات پرنده را به خود جذب می کند، مثل بید که نقش مشابهی را ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One should expect things like phosphorescent hills and midnight gunplay.
[ترجمه گوگل]باید انتظار چیزهایی مانند تپه های فسفری و تیراندازی نیمه شب را داشت
[ترجمه ترگمان]یکی باید انتظار داشته باشد که چیزهایی مثل تپه های phosphorescent و اسلحه نیمه شب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The clock gleamed a phosphorescent midnight.
[ترجمه گوگل]ساعت یک نیمه شب فسفری می درخشید
[ترجمه ترگمان]ساعت شب phosphorescent شب می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The line showed like a phosphorescent streak in the water straight out from his shoulders.
[ترجمه گوگل]این خط مانند یک رگه فسفری در آب مستقیماً از روی شانه های او ظاهر می شد
[ترجمه ترگمان]خط مانند یک خط phosphorescent بود که مستقیم از شانه هایش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Long phosphorescent materials a new kind of energy storing materials because of their excellent luminescent properties.
[ترجمه گوگل]مواد فسفری بلند نوع جدیدی از مواد ذخیره کننده انرژی به دلیل خواص درخشان درخشان آنها هستند
[ترجمه ترگمان]مواد phosphorescent دراز، نوع جدیدی از مواد ذخیره سازی انرژی را به خاطر خواص عالی درخشان آن ها ذخیره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He saw the phosphorescent glimmer of a shark, like a sea ghost, drift sluggishly by.
[ترجمه گوگل]او نور فسفری یک کوسه را دید، مانند یک روح دریایی، که به آرامی از کنار آن عبور می کند
[ترجمه ترگمان]او روشنایی phosphorescent کوسه مانند یک شبح دریایی را می دید که به کندی حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The phosphorescent coating on the inside of the screen of a cathode-ray tube.
[ترجمه گوگل]پوشش فسفری در داخل صفحه یک لوله پرتو کاتدی
[ترجمه ترگمان]پوشش phosphorescent بر روی صفحه یک لامپ اشعه کاتدی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mitsubishi Chemical a near monopoly in red phosphorescent materials used to make natural - white LED light bulbs.
[ترجمه گوگل]Mitsubishi Chemical تقریباً انحصار مواد فسفری قرمز است که برای ساخت لامپ های LED سفید طبیعی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]میتسوبیشی شیمیایی نزدیک به انحصار در مواد phosphorescent قرمز به کار می رفت تا لامپ های LED سفید - سفیدی را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The question, in a lows somber voice, emerged from beneath two phosphorescent dots.
[ترجمه گوگل]سوال، با صدایی آهسته، از زیر دو نقطه فسفری بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]این سوال، با صدای lows، از زیر دو نقطه phosphorescent بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The block, whatever it was, lay still before her, lipped by the faintly phosphorescent rim of shallow water.
[ترجمه گوگل]بلوک، هر چه که بود، بی‌حرکت در مقابل او قرار داشت، لبه‌ای از آب کم‌عمق که کمی فسفری دارد
[ترجمه ترگمان]بلاک مور، هر چی که بود، هنوز در مقابل او دراز کشیده بود و با لبه تیز phosphorescent کم عمق آب کم عمق قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A stream of urine struck the water leaving a phosphorescent trail on the surface.
[ترجمه گوگل]جریانی از ادرار به آب برخورد کرد و ردی از فسفری بر روی سطح ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]یک قطره ادرار به آب خورد و یک رد phosphorescent روی سطح آب گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On his thigh Jaq wore that warlock's image in phosphorescent green.
[ترجمه گوگل]جک روی ران خود تصویر آن جنگجو را به رنگ سبز فسفری پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]روی ران خود، تصویر that را در رنگ سبز phosphorescent به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A soft glow hung over Lowell Cove like a phosphorescent cloud.
[ترجمه گوگل]درخشش ملایمی مانند ابری فسفری بر فراز Lowell Cove آویزان بود
[ترجمه ترگمان]نور ملایمی در خلیج Lowell چون ابری phosphorescent می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some questions of the LLP materials, such as its phosphorescent mechanism, are also discussed.
[ترجمه گوگل]برخی از سؤالات مواد LLP، مانند مکانیسم فسفری آن، نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]برخی سوالات مربوط به مواد LLP، مانند مکانیسم phosphorescent آن، نیز مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشان (صفت)
ablaze, bright, shining, luminous, shiny, stellar, phosphorescent, refulgent, beaming, starry, beamy, illustrious, luminescent, luminiferous, lucid, fulgent, glittery, luciferous, lightsome

تابنده (صفت)
aglitter, phosphorous, phosphoric, phosphorescent

شب تاب (صفت)
phosphoric, phosphorescent, luminescent, luminiferous, luciferous, noctilucent

تخصصی

[شیمی] فسفرسان، تابنده (مثل فسفر)، شب تاب، درخشان

انگلیسی به انگلیسی

• shining, glowing, luminescent; giving off light (without heat)
something that is phosphorescent glows with a soft light but gives out little or no heat; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس