phosphoresce

/ˌfɑːsfəˈres//ˌfɒsfəˈres/

ویژگی فسفری پیدا کردن، فروزنده شدن، شبتاب شدن، تابیدن، بدون گرمای محسوس

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: phosphoresces, phosphorescing, phosphoresced
• : تعریف: to display, produce, or undergo phosphorescence.

پیشنهاد کاربران

بپرس