phonological

/ˌfoʊnəˈlɑːdʒɪkl̩//ˌfəʊnəˈlɒdʒɪkl̩/

وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان

جمله های نمونه

1. But what is routine in phonological analysis often presents problems in syntactic analysis.
[ترجمه گوگل]اما آنچه در تحلیل واج‌شناختی معمول است، اغلب مشکلاتی را در تحلیل نحوی ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]اما آنچه که در آنالیز آوایی معمول است اغلب مشکلاتی در آنالیز نحوی ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Phonological analysis also interacts with syntactic and semantic analysis.
[ترجمه گوگل]تحلیل واج شناختی نیز با تحلیل نحوی و معنایی تعامل دارد
[ترجمه ترگمان]تحلیل آوایی نیز با آنالیز معنایی و معنایی تعامل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Are there any phonological patterns of rhyme, alliteration, assonance, etc?
[ترجمه گوگل]آیا الگوهای واجی قافیه، همخوانی، همخوانی و غیره وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ الگوی آوایی قافیه، alliteration، assonance و غیره وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A range of phonological and other constraints are then examined quantitatively.
[ترجمه گوگل]سپس طیفی از محدودیت‌های واج‌شناختی و سایر محدودیت‌ها به صورت کمی بررسی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]سپس محدوده آوایی و محدودیت های دیگر از لحاظ کمی مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ingram reported that for children with phonological disorders, imitation tasks lead to fewer errors compared to spontaneous speech.
[ترجمه گوگل]اینگرام گزارش داد که برای کودکان مبتلا به اختلالات واجی، کارهای تقلید در مقایسه با گفتار خود به خود منجر به خطاهای کمتری می شود
[ترجمه ترگمان]این گرام گزارش داد که برای کودکان دارای اختلالات آوایی، وظایف تقلیدی منجر به اشتباه ات کمتری در مقایسه با سخنرانی خود به خودی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However the neuroanatomical substrates of phonological store and the function of rehearsal in phonological loop remain underdetermined.
[ترجمه گوگل]با این حال، بسترهای عصبی آناتومیکی ذخیره واجی و عملکرد تمرین در حلقه واج شناختی هنوز مشخص نشده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، لایه های عصبی عصبی انبار آوایی و عملکرد تمرین در حلقه آوایی، underdetermined می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the 15 phonological figures, assonance, alliteration, rhyme and others, are directly responsible for its poetical tendency.
[ترجمه گوگل]در 15 شکل واجی، همخوانی، همسانی، قافیه و غیره، مستقیماً مسئول گرایش شعری آن هستند
[ترجمه ترگمان]در ۱۵ چهره آوایی، assonance، alliteration، قافیه و دیگران، مستقیما مسئول گرایش شاعرانه آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hans Van de Velde Investigating phonological variation: acoustic measurements or phonetic transcription?
[ترجمه گوگل]Hans Van de Velde در حال بررسی تنوع واجی: اندازه‌گیری‌های صوتی یا رونویسی آوایی؟
[ترجمه ترگمان]هانس ون د Velde بررسی تغییرات آوایی: اندازه گیری صوتی یا transcription phonetic؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The syllabary reflects the internal phonological discrepancies within Shaoxing dialect in earlier time as well as the present speech of the seniors.
[ترجمه گوگل]هجایی منعکس کننده اختلافات واج شناختی درونی در گویش Shaoxing در زمان های قبل و همچنین گفتار کنونی سالمندان است
[ترجمه ترگمان]The منعکس کننده تفاوت های آوایی داخلی در گویش Shaoxing در زمان پیشین و نیز سخنرانی فعلی سالمندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The phonological system of Linyi dialect includes :27 initials( include zero initial ), 40 finals, 4 tone which produce 4 kinds of new tones from tone sandhi.
[ترجمه گوگل]سیستم آواشناسی گویش لینی شامل: 27 حرف اول (شامل صفر اول)، 40 حرف پایانی، 4 تن است که 4 نوع آهنگ جدید از تن سندی تولید می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم آوایی زبان Linyi شامل: ۲۷ حرف اول (شامل صفر ابتدایی)، ۴۰ آهنگ نهایی، ۴ آهنگ که ۴ نوع آهنگ جدید را از sandhi تن تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some cases of r-suffixation in Chinese involve phonological opacity.
[ترجمه گوگل]برخی از موارد پسوند r در چینی شامل کدورت واجی است
[ترجمه ترگمان]برخی موارد r - پسوندافزایی در چین شامل ابهام آوایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Phonological awareness was found to be a stronger concurrent predictor of character reading than PAL, and PAL an independent predicator of verbal vocabulary.
[ترجمه گوگل]آگاهی واج شناختی به عنوان یک پیش بینی همزمان قوی تر از PAL و PAL پیش بینی کننده مستقل واژگان کلامی است
[ترجمه ترگمان]آگاهی آوایی، به عنوان یک پیش بینی کننده قوی تر همزمان از کاراکتر خوانده شده نسبت به PAL و PAL مستقل از واژگان شفاهی یافت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The forth chapter is the comparison between phonological system of Shimen dialect and the Middle Age phonetics in initials, finals, tones.
[ترجمه گوگل]فصل چهارم مقايسه نظام واجي گويش شيمن با آواشناسي قرون وسطي در حروف اول، پايان و لحن است
[ترجمه ترگمان]فصل چهارم مقایسه بین سیستم آوایی گویش Shimen و the عصر میانی در حروف اول، نهایی، tones است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Similar studies are usually easier to use the phonological use control set, the only Homonyms table and vocabulary of dialect mostly ignored.
[ترجمه گوگل]مطالعات مشابه معمولاً برای استفاده از مجموعه کنترل استفاده واج‌شناختی آسان‌تر است، تنها جدول همنام‌ها و واژگان گویش اغلب نادیده گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]مطالعات مشابهی معمولا استفاده از مجموعه کنترل استفاده آوایی، تنها میز homonyms و دایره لغات گویش در اغلب موارد نادیده گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Assimilative processes are phonological changes due to physiological mechanisms.
[ترجمه گوگل]فرآیندهای جذبی تغییرات واجی ناشی از مکانیسم های فیزیولوژیکی هستند
[ترجمه ترگمان]فرآیندهای Assimilative به علت مکانیسم های فیزیولوژیکی، تغییرات آوایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of phonology, of the study of speech sounds and rules of pronunciation

پیشنهاد کاربران

( زبان‏ شناسی ) واج‏ شناختی
non - standard phonological simplification
ساده سازی واج شناختی غیر استاندارد
phonology ( noun ) [uncountable]
phonologist ( noun ) [countable]
( adjective ) phonologic
( adjective ) phonological
( phonologically ( adverb
منابع• https://dictionary.cambridge.org/us/dictionary/english/phonological
آوا شناسی
phonological ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: واج‏شناختی
تعریف: مربوط به واج‏شناسی
واج شناختی
واجی ، آوایی
تنوع صدا

بپرس