phonograph

/ˈfoʊnəˌɡræf//ˈfəʊnəɡrɑːf/

معنی: دستگاه ضبط صوت، گرامافون، گرام، صدا نگار
معانی دیگر: آوانگاشت، phonographic صدا نگار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: phonographic (adj.)
• : تعریف: a machine that reproduces sound that has been recorded on a grooved disk; record player.

جمله های نمونه

1. a pressing of phonograph records
یک دسته صفحه ی گرامافون (پرس شده)

2. to turn a phonograph record
صفحه ی گرامافون را پشت و رو کردن

3. the arm of a phonograph
بازوی گرامافون

4. He put a disk on a phonograph.
[ترجمه گوگل]دیسکی را روی گرامافون گذاشت
[ترجمه ترگمان]یک گرامافون روی یک گرامافون گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Music will be played on a phonograph.
[ترجمه گوگل]موسیقی بر روی گرامافون پخش خواهد شد
[ترجمه ترگمان]موسیقی با گرامافون بازی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is the phonograph playing?
[ترجمه گوگل]گرامافون پخش می شود؟
[ترجمه ترگمان]این گرامافون است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Edison is credited with the invention of the phonograph.
[ترجمه گوگل]اختراع گرامافون به ادیسون نسبت داده می شود
[ترجمه ترگمان]ادیسون با اختراع گرامافون اعتبار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A phonograph record, especially a forty - five, having one song on each side.
[ترجمه گوگل]یک صفحه گرامافون مخصوصاً چهل و پنج که در هر طرف یک آهنگ دارد
[ترجمه ترگمان]یک گرامافون، به خصوص یک شعر چهل و پنج ساله که هر کدام یک ترانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Between the fireplace and the phonograph table is a stand for newspapers.
[ترجمه گوگل]بین شومینه و میز گرامافون جایگاهی برای روزنامه ها قرار دارد
[ترجمه ترگمان]بین بخاری و میز گرامافون، یک جایگاه برای روزنامه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you buy this stereophonic phonograph, we will give you two imported microphones free of charge.
[ترجمه گوگل]در صورت خرید این گرامافون استریوفونیک، دو عدد میکروفون وارداتی را به صورت رایگان در اختیار شما قرار می دهیم
[ترجمه ترگمان]اگر این stereophonic را بخرید، ما دو میکروفن وارداتی به شما می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He heard the tinny phonograph bleating as he walked in.
[ترجمه گوگل]وقتی وارد شد صدای گرامافون کوچک را شنید
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شد، صدای بلند شدن گرامافون گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His major inventions include phonograph, kinetoscope, dictaphone, incandescent light bulb and tattoo gun etc.
[ترجمه گوگل]اختراعات اصلی او شامل گرامافون، کینتوسکوپ، دیکتافون، لامپ رشته ای و تفنگ خالکوبی و غیره است
[ترجمه ترگمان]اختراعات بزرگ او عبارتند از گرامافون، kinetoscope، dictaphone، لامپ رشته ای و تفنگ تاتو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thomas Edison demonstrates his phonograph for the first time.
[ترجمه گوگل]توماس ادیسون گرامافون خود را برای اولین بار نمایش می دهد
[ترجمه ترگمان]توماس ادیسون اولین بار گرامافون را نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 1877 -- Thomas A. Edison has a phonograph playing.
[ترجمه گوگل]1877 - توماس A Edison یک گرامافون در حال نواختن است
[ترجمه ترگمان]۱۸۷۷ - - توماس A ادیسون یک گرامافون دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستگاه ضبط صوت (اسم)
recorder, dictaphone, tape recorder, phonograph, talking machine, wire recorder

گرامافون (اسم)
phonograph, talking machine, gramophone

گرام (اسم)
phonograph

صدا نگار (اسم)
recorder, phonograph

تخصصی

[برق و الکترونیک] گرامافون ابزرای که ارتعاشهای سیار صوتی روی صفغحه را به امواج صدا تبدیل می کند. در گرافمافون الکتریکی، حرکت سورن روی شیارهای ضبط شده به جریانهای بسامد- صوتی تبدیل و برای پخش بلندگو به اندازه کافی تقویت می شود . در گرامافون مکانیکی . سوزن دیافراگم تولید کننده صدا را مستقیماً تحریک می کند . صفحه گردانی که صفحه روی آن قرار می گیرد می تواند به کمک یک موتور الکتریکی یا فنری به حرکت در آید . - گرامافون

انگلیسی به انگلیسی

• instrument for reproduction of sound; gramophone, record player, device used to play music recorded on vinyl discs
a phonograph is the same as a record player; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] صوت نگار: دستگاهی جهت بازسازی صوت ( صدا )
phonograph ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: آوانگاشت
تعریف: هریک از نشانه های نوشتاری نظام آوانگار

بپرس